بسم الله الرحمن الرحیم
در آیۀ ۸۴ سوره مؤمنون خداوند میفرماید: ﴿قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیها إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾؛ بگویید زمین و چیزهایی که در زمین است، برای کیست؟ در آیۀ ۸۵ خداوند خود جواب میدهد و میفرماید: ﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِ﴾؛ میگویند اینها از خداست؛ مال خداست. ﴿قُلْ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ﴾؛ آیا متذکر نمیشوید؟
در آیۀ ۸۶ میفرماید: ﴿قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ﴾؛ بگو پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش عظیم کیست؟ ﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِ﴾؛ میگویند از جانب خداست؛ ﴿قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ﴾؛ آیا در قبال الله تقوا نمیورزید؟ در آیۀ۸۸ میفرماید: ﴿قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾؛ بگو ملکوت همه چیز در دست کیست؟ ﴿وَ هُوَ یُجیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ﴾؛ و اوست که پناه میدهد و نیاز ندارد که کسی به او پناه دهد؛ ﴿إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾. ﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِ﴾؛ میگویند از آنِ خداست.
در این آیات بحثهایی دربارۀ زمین، آسمانهای هفتگانه، عرش و ملکوت مطرح شده است. برای اینکه بتوانیم در بحث بهتر جلو برویم، چیزهایی که دربارۀ این چند واژه مطرح شده را کنار بگذاریم تا خود اینها بماند: ﴿الْأَرْضُ﴾، ﴿السَّماواتِ السَّبْعِ﴾، ﴿الْعَرْشِ الْعَظیمِ﴾، ﴿مَلَکُوتُ﴾. خدا اینها را مطرح میکند که بحثی را مطرح کند و چیزهایی دربارۀ اینها میخواهد بفرماید؛ آنها را کنار میگذاریم تا در ابتدا بحث را سبک کنیم.
ارض همین دنیای مادی است. با ارض آشنائیم؛ همین زمین مادی خودمان است. در آیۀ ۸۶ آسمانهای هفتگانه و عرش را خداوند مطرح میکند. به خود عرش توجه کنیم. قبلش رب را مطرح میکند و بعد العظیم را، ولی نه به رب کاری داشته باشیم نه به العظیم. اگر قرار باشد اینها را با زمین دستهبندی کنیم، چه میشود؟ ﴿الْأَرْضُ﴾ و ﴿السَّماواتِ﴾ و ﴿الْعَرْشِ﴾ را که نگاه کنیم، با همدیگر چه مجموعهای را تشکیل میدهند؟ ارتباط اینها با هم چه میتواند باشد؟ زمین وجود دارد؛ آسمانهای هفتگانه هم وجود دارد؛ عرش هم وجود دارد. خداوند به وسیلۀ عرش، آسمانهای هفتگانه و زمین را اداره میکند و بارها این را در قرآن فرموده است. بله، این آیات را در قرآن داریم. در این زمینه مسأله حل است. من زمین و آسمانها را خلق کردم؛ سپس از طریق عرش اینها را اداره میکنم. یک مجموعه است؛ اداره از عرش بر آسمانهای هفتگانه و زمین. با این بحث آشنائیم. اما این چیست که در آیۀ ۸۸ میفرماید ﴿قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾؛ ملکوت همه چیز در دست خداست؟ این موضوع جایگاهش کجاست؟ چرا خداوند آن را در آیۀ دیگری آورده است؟
اینکه خداوند بین سماوات سبع و عرش فاصله نینداخت و آنها را به دنبال هم آورد و بعد دارد ملکوت را میآورد، مهم است. یا ملکوت فراتر از عرش است، یعنی خداوند زمین، آسمانهای هفتگانه و عرش را به وسیلۀ ملکوت دارد اداره میکند، که این نظر قابل بررسی است؛ یا ماجرای دیگری در کار است. ابتدا به این سؤال پاسخ دهیم. ابزار کنترلکنندگی یا موقعیت کنترلی آسمانهای هفتگانه و زمین عرش است، نه ملکوت. برای اداره کردن، برای کنترل کردن، ابزار عرش است. این را خداوند در جاهای مختلف قرآن میفرماید. اگر ملکوت، فراتر از عرش بود، خداوند باید اشاره میکرد. خداوند اینجا ملکوت را در آیۀ بعد آورده، یعنی بحث ملکوت را از آن مسیر خارج کرده است؛ مسیرِ زمین، آسمانهای هفتگانه، عرش عظیم. خداوند ملکوت را بیرون از آن مسیر آورده و بعد از آنکه آن مسیر را مطرح میکند، بحث ملکوت را مطرح میکند.
اول ببینیم کاربرد ملکوت چیست، بعد به جایگاهش بپردازیم. طبق این آیه، در ملکوت ماجرای جدیدی ایجاد نمیشود و ملکوت فقط ابزار کنترلی است. در حالی که در عرش مدام مخلوقات جدید است. در آسمانهای هفتگانه مدام اشیاء جدید وجود دارد. در عرش عظیم، مدام علوم جدید وجود دارد. لحن صحبت خدا را دربارۀ آنها ببینید: زمین و هر چه در زمین است؛ ربوبیت آسمانهای هفتگانه؛ ربوبیت عرش عظیم؛ اما وقتی به ملکوت میرسد، نوع کلام عوض میشود. انگار خدا دارد از افسار یا یک سری افسار صحبت میکند.
البته چند دلیل میشود اینجا اضافه شود. یکی اینکه عرش، حاوی علم خداست. این را از آیات دیگر داریم. عرش خدا حاوی علم خداست. هم از درون قرآن میشود این را نشان داد و هم از درون احادیث. اینکه علم خدا به وسیلۀ ملکوت کنترل شود، چه معنایی پیدا میکند؟ این یک مسیر برای استدلال است.
مسیر دوم استدلال، آیه ﴿قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾ است. طبق این آیه ملکوت به ﴿کُلِّ شَیْءٍ﴾ ربط دارد. در زمین پر از اشیاء است. در آسمانهای هفتگانه پر از اشیاء است. اما در عرش، علم هست. در عرش، انوار علم است؛ اشیاء نیست. پس با ملکوت، زمین و آسمانهای هفتگانه اداره میشود، نه عرش عظیم. اگر بخواهیم به همین یک استدلال اعتنا کنیم، چه میشود؟ خداوند از طریق علوم عرشی آسمانهای هفتگانه و زمین را دارد اداره میکند؛ یک ابزار کنترلی دیگر هم برای اشیاء قرار داده که آن ملکوت است. ملکوت صرفاً ابزار کنترلی است، وگرنه برنامۀ اداره کردن از طریق عرش اعمال میشود. از ملکوت به بالا دیگر همه چیز نور گفته میشود؛ مثلاً انوار ملکوت، انوار عرش، انوار غیب. خداوند به وسیلۀ انوار ملکوتی اشیاء را اداره میکند.
ما در کف، «الارض» داریم که همین زمین خودمان است؛ بالاتر «سماوات سبع» و بالاتر «عرش». طبق آیات ۸۴ تا ۸۸ سورۀ مؤمنون، خداوند از طریق عرش، آسمانهای هفتگانه و زمین را اداره میکند. این بحث را شما در آیات مختلف قرآن دارید. پس ادارۀ آسمانهای هفتگانه و زمین، به وسیلۀ عرش است. از بالا که نگاه کنیم: عرش، آسمانهای هفتگانه، زمین. نظام این است؛ سیستم این است؛ این ماجرا برقرار است. خداوند با انوار عرشی، اشیاء موجود در آسمانهای هفتگانه و زمین را دارد اداره میکند. آیۀ ۸۸ حاکی از یک ابزار کنترلی دیگر است. آیۀ ۸۸ حاکی از یک ابزار کنترلی دیگر بر محدودۀ آسمانهای هفتگانه و زمین است. یعنی شما این سیستمِ «عرش، آسمانهای هفتگانه، زمین» را در نظر بگیرید؛ یک ابزار دیگر هم خدا صرفاً برای کنترل گذاشته است. شما هم در ادارهتان، یا در خودروتان این موضوع را دارید و برای اطمینان بیشتر دو یا سه سیستم کنترلی میگذارید تا اگر یکی خراب شد، دومی باشد. این کاملاً طبیعی است. پس نظام خداوند، «عرش، آسمانهای هفتگانه، زمین» است؛ یک ابزار کنترلی اینجا گذاشته که آن ملکوت است. این ابزار کنترلی به اشیاء اثر میکند، نه به انوار. عرش، جای انوار است. با این ابزار کنترلی، اشیاء موجود در آسمانهای هفتگانه و زمین کنترل میشوند. در یک مثال ساده میتوانیم بگوییم زمین و آسمانهای هفتگانه، یک هالهای دورش هست و ضمن اینکه از عرش دارند کنترل میشوند، با آن هاله هم نگه داشته میشوند و مواظبت میشوند.
اما برای اینکه گفته شد محدودۀ شیء، آسمانهای هفتگانه و زمین است، تعدادی آیۀ قرآن دارد. مثلاً در آیۀ ۲۹ بقره خدا میفرماید: ﴿ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ﴾. وقتی خدا از آسمانهای هفتگانه صحبت میکند، آنجاست که از «کل شیء» صحبت میکند. پس تمام اشیاء در آسمانهای هفتگانه و زمیناند. مشابهش در آیه ۲۹ آلعمران است: ﴿یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ﴾؛ آن چیزی که در آسمانها و زمین است خداوند به آنها علم دارد؛ ﴿وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ﴾. یعنی وقتی صحبت از آسمانهای هفتگانه است، خداوند واژۀ «کل شیء» را مطرح میکند. در آیۀ ۱۸۹ آلعمران داریم: ﴿وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ﴾. در این آیه هم وقتی دارد از آسمانها و زمین صحبت میکند، واژۀ ﴿کُلِّ شَیْءٍ﴾ را به کار میبرد. همین طور آیات ۱۲۶ نساء و ۱۷ مائده تقریباً شبیه است. تعداد این آیات زیاد است. همین طور در آیه ۱۰۱ انعام میفرماید ﴿بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ و در آخر آیه میفرماید: ﴿وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ﴾. تعداد آیاتی که خداوند صحبت از محدودۀ آسمانها و زمین میکند و بعد ﴿کُلِّ شَیْءٍ﴾ را مطرح میکند، زیاد است؛ حدود چهل آیه است. یعنی خداوند شیء را برای فراتر از آسمانها و زمین مطرح نمیکند؛ پس از لحاظ عوالم به این صورت میشود.
یک مسیر استدلالی دیگر را مطرح کنیم. تا اینجا خدا فرمود «زمین، آسمانهای هفتگانه، عرش». در آیۀ ۸۸ میفرماید ﴿قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾. نفرموده عالَم ملکوت، بلکه هر چیزی یک ملکوتی دارد؛ ملکوتِ موضوعِ اول، ملکوت موضوع دوم، ملکوت موضوع دهم، ملکوت موضوع هزارم، … تخم شربتی را در نظر بگیرید. هالههای اینها، اینها را دربر گرفته است. پس اینجا طبق این آیه، خداوند ملکوت را مستقل مطرح نکرده که یک جایی است به نام ملکوت؛ بلکه ملکوت را به اشیاء نسبت داده است. خدا برای اشیاء، ملکوتی قرار داده است. البته یک جایی وجود دارد که ملکوتیات آنجاست و خداوند بوسیلۀ همان ملکوت اشیاء، این اشیاء را اداره میکند. مثل اینکه شما میگویید من به وسیلۀ جو زمین، زمین را اداره و مواظبت میکنم. بله، درست است؛ خدا یک جوی برای زمین قرار داده است. ماه جو ندارد و تند تند شهابها به آن میخورند و سطحش را خیلی دگرگون کردهاند. اما خداوند به وسیلۀ جو زمین، زمین را اداره و مواظبت میکند و پناه میدهد. اگر جو زمین نبود، زمین پناه نداشت. خدا نمیفرماید ملکوتِ زمین یا ملکوتِ آسمانهای هفتگانه؛ طبق آیۀ ۸۸ مؤمنون، هر چیزی ملکوت دارد. صرف نظر از اینکه جای ملکوت کجاست، اصلاً کاربرد ملکوت این است که خداوند بوسیلۀ ملکوت، شیء را محافظت میکند؛ مثل جو یک شیء. اگر ملکوت هر شیء نبود، ﴿وَ هُوَ یُجیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ﴾ واقع نمیشد. اوست که پناه میدهد؛ چرا این را بعد از بحث ملکوت مطرح میکند؟ خدا به وسیلۀ ملکوت پناه میدهد و مواظبت میکند. پس اگر نظام عوالم عمقی را بخواهیم از پایین مطرح کنیم، به صورت «زمین، آسمانهای هفتگانه، عرش» است. اشیاء در آسمانهای هفتگانه و زمین هستند و از چهل تا پنجاه آیۀ قرآن میشود این را نشان داد.
اشیاء در آسمانهای هفتگانه و زمیناند و اشیاء موجود در آسمانهای هفتگانه و زمین ملکوت دارند. تک تک اشیاء، از اشیاء ریز و درشت، همه چیز ملکوت دارند. این ملکوتِ اشیاء، یک تجمعی ایجاد میکند؛ این را باید لحاظ کرد. پس خداوند در آن نظام «زمین، آسمانهای هفتگانه و عرش»، ملکوت را نیاورد و آن را جدا آورد تا موضوعی را بفهماند. شما نهایتاً به عنوان یک محل تجمع به اینها فکر میکنید. ملکوت اشیاء مربوط به هر شیء هستند و به وسیلۀ اینها اشیاء آسمانی و زمینی کنترل میشوند. بله، اینها یک جا تجمع دارند. تجمعشان هم عامل خیر و برکت است. اینجا اشاره میکنیم به بحثی که انشاءالله در بحث آسمانها باید باز کنیم. خداوند میفرماید ﴿وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً﴾[۱]؛ زمین، آسمانهای هفتگانه، عرش؛ میفرماید ﴿وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ﴾. عرش بالای چیزی است؛ چرا میفرماید آب؟ جملۀ بعدش جالب است که انشاءالله در آن بحث از جملۀ بعدش استفاده میکنیم. خدا این کار را کرده تا شما بدون اینکه معلومات به آیندهتان داشته باشید، به عملتان بپردازید. پس این آبی که بین ما و عرش است مانع از این میشود که از علوم عرشی خداوند خبر پیدا کنیم؛ تا وادار شویم در پایین عمل کنیم. این چیست که مثل آب موّاج است؟ در آن بحث، این سوال را مطرح میکنیم که این چیست که مثل آب مواج است؟ یک دست در آن بزنید به سرعت درونش موج ایجاد میشود. این در روی زمین نیست، در آسمانهای هفتگانه هم نیست. یک چیزی وجود دارد بین آسمانهای هفتگانه و عرش، که از وجهی نگاه کنیم مثل آب میماند. چیزی از آن مثل آب میماند که به جملات بعد ربط دارد؛ وجهی که شما به خاطر آن نتوانید متوجه شوید و از علوم عرشی خدا نتوانید اطلاع پیدا کنید. به حسب جنسیت، آب گفته نمیشود؛ بلکه به حسب کاربرد گفته میشود آب. انشاءالله آنجا بحثی در این مورد داشته باشیم که این از کجا آمده و ماجرایش چیست. بسیار حجیم است؛ در حد یک عالم، اما طبق آن آیه جایگاه حجاب بین عرش و پایینتر را دارد. شما میبینید، اما این قدر موج در تصویرتان میافتد که بالاخره نمیفهمید چه شد.
از طرف دیگر، اینها طبق آیۀ ۸۸ مؤمنون ملکوت اشیاء هستند. یک جایی بین آسمانهای هفتگانه و عرش هست، حاوی ملکوت اشیاء. بین آسمانهای هفتگانه و عرش است، چون به وسیلۀ این خدا میفرماید من «اشیاء» را کنترل میکنم؛ پس باید غالب باشد. اگر همردیف باشد، با شیء همردیف نمیتوانید کنترل کنید. مثلاً در کارخانۀ ذوب فولاد با چیزی که نقطۀ ذوبش مانند فولاد است، نمیتوانید فولاد را کنترل کنید. آن هم مثل فولاد ذوب میشود. باید یک چیزی باشد که غلبه داشته باشد. پس به این خاطر جایگاهش بالاتر از اشیاء آسمانی و زمینی باید باشد. ملکوت اشیاء از لحاظ جنسیت فراتر از آسمانهای هفتگانه هستند. اما اگر فراتر از عرش باشد، باید عرش را هم کنترل کند. هر چیزی که فراتر باشد، یعنی غلبه دارد. در نظام عوالم، هر چه که فراتر باشد، غلبه دارد. اگر ملکوت فراتر از عرش عظیم باشد، آن موقع اصلاً مفهوم عرش خداوندی مختل میشود. عرش، مکان اداره کردن است. اگر خداوند عرش را هم به وسیلۀ ملکوت اداره کند، جایگاه عرش از بین میرود. مثل آنچه دربارۀ محمدرضا پهلوی میگفتند که سلطان بن سلطان، خاقان بن خاقان، شاه جهان، … بعد میگفتند این آقا را آمریکا اداره میکند! تمام آن ابهت و واژهها فرو میریزد. یا مثلاً دربارۀ ناصر الدین شاه، این طور چیزها را میگفتند؛ اما وقتی ناصرالدین شاه به اروپا میرفت، انگار یک شاهزاده آمده است. بعضی وقتها پادشاهان ایران را دست میانداختند. طوری نبود که وقتی اینها آنجا میرفتند، مثل فرمانروایی بسیار عظیم بروند. ما بودیم که در کشور برایشان القاب درست میکردیم. اگر ملکوت جایش فراتر از عرش باشد، مفهوم عرش فرو میریزد، و از جنبۀ دیگر به وسیلۀ ملکوت، عرش باید اداره شود.
پس این طور نیست؛ به حسب این استدلالات ملکوت انباشتی از وجه ملکوتی ﴿کُلِّ شَیْءٍ﴾ آسمانی و زمینی است. این انباشت، چون به وسیلۀ اینها اشیاء آسمانی و زمینی اداره میشوند، از لحاظ جنسیت فراتر از آسمانها و زمین است، اما باید مادون عرش عظیم باشد. پس از لحاظ جایگاه، به این صورت هستند: «زمین، آسمانهای هفتگانه، ملکوت، عرش». اما علوم عرشی، از طریق ملکوت اثر نمیگذارد. سیستم اداره، «عرش، آسمانهای هفتگانه، زمین» است و ملکوت فقط ابزار کنترلی است.
اما ماجرای «امر» چه میشود؟ ابتدای «امر» از بالا و از درون مشیت، تقریباً شروع میشود؛ مشیت امور. هنوز امری نیست، «خواستِ امر» است. میآید پایینتر، مثلاً در زمین حکم، «حکمِ امور» میشود. در زمین غیب که میآید، «تفصیل امور» میشود. در عرش که میآید، «تدبیر امور» است و هنوز امر شکل نگرفته است. حتی در ملکوت، «ملکوت امور» را داریم. ولو ملکوتش را خداوند زودتر خلق کند؛ هنوز امر نیست و ملکوت امر شکل گرفته است. در آسمانهاست که امر شکل میگیرد و این بحث را هم در قرآن میشود نشان داد.
در آیات سوره مومنون به عنوان شگرد تحقیق، یک سری اجزاء و واژهها را حذف کردیم، تا سیر عناصر درشت دیده شود؛ که به هرحال، کدام عالم است و کدام عالم نیست. حالا اگر بگوییم که ملکوت، ممکن است بالاتر از عرش باشد، با آیات دیگر قرآن همخوانی نخواهد داشت. چون خداوند میفرماید که ﴿ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ﴾[۲]، این را چند بار در قرآن میفرماید؛ یا میفرماید که خداوند با اسم الرحمن دارد عرش را اداره میکند. خود عرش را وقتی در قرآن دنبال میکنیم، نظامی دارد؛ خداوند میفرماید ﴿الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ﴾[۳]، حاملان عرش و کسانی که پیرامون آن هستند. عرش خدا، عرش عظیم است. اگر چیز دیگری بالای سر عرش عظیم باشد، عرش عظیم در مقابل آن کوچک جلوه میکند. در آیۀ ۸۶ مؤمنون هم داریم که ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ﴾. اگر بگوییم ملکوت بالای سر آن است، باید بگوییم ملکوت، عظیم است. آن چیزی که این موضوع عظیم را کنترل میکند، پس آن عظیمتر است. در آن صورت اینها با هم همخوانی ندارد.
طبق آیۀ ۷ غافر که دربارۀ عرش است، ﴿رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً﴾، یک «کل شیء» وجود دارد؛ یک «علم» که کل شیء را فرا گرفته؛ و مقدم بر علم، «رحمت» که کل شیء را فرا گرفته است. آن چیزی که بالاتر است، متعلق به عرش است. عرش، جایگاه رحمت و علم است. به وسیلۀ رحمت و علم عرشی، خداوند همه چیز را، کل شیء را، فرا گرفته و اداره میکند. ﴿رَحْمَهً وَ عِلْماً﴾ به این خاطر که به عرش ربط دارد و آنجا هم داریم که خداوند میفرماید من با اسم الرحمن بر عرش غلبه دارم؛ ﴿الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى﴾[۴]. الرحمن یکی از شعبات رحمت است. کسانی که در آیه ۷ غافر این کلام را میگویند هم همان را میبینند؛ فقط به جای اینکه در قالب اسم صحبت کنند، در قالب صفت دارند صحبت میکنند و میگویند خدایا، رحمت تو … چون اسم الرحمن بر عرش غلبه دارد، لذا در آیۀ ۷ غافر هم گفته میشود ﴿رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً﴾؛ نه علم و رحمت؛ اول رحمت و بعد علم. پس خداوند با رحمتی که از بالاتر اعمال میکند و جنسش حتی عرشی نیست (چون رحمت غالب بر عرش است) و علم عرشی که متعلق به عرش است، کل شیئی را که در آسمانها و زمین است اداره می کند.
یک نکته درباره آیۀ ۸۸ مؤمنون مطرح کنیم. همه چیز ملکوت دارد و ملکوت همه چیز هم در دست خداست. صحبت از آسمانهای هفتگانه و زمین است، اینجا خداوند نمیفرماید: «قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». وقتی واژۀ ملکوت را در قرآن جستجو میکنیم، چهار بار در قرآن آمده است که دو بار از آن به صورت ﴿مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[۵] است، و دو بار به صورت ﴿مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ﴾. در آیه ۸۸ مؤمنون خداوند آسمانها و زمین را مطرح نکرده، یعنی یک چیزهایی هستند که آنها هم ملکوت دارند، اما در حیطۀ آسمانهای هفتگانه و زمین نیستند و فراتر از آسمانها هستند؛ یعنی «کرسی». یک روح مجرد از جسم برزخی در حیطه کرسی است. اصلاً همۀ ما زمانی که در عالم ارواح بودیم، هنوز خدا جسم ذرهای به ما نداده بود؛ پس ما در آسمانها و در حیطۀ عالم برزخ نبودیم. وجود داشتیم، اما در برزخ نبودیم. الان هم برزخِ ما ملکوت دارد، روح ما هم که فوق برزخ است؛ یعنی در حیطۀ کرسی است، ملکوت دارد. یعنی نکتۀ ظریف اینجاست که خداوند در این آیه دارد اشاره میکند که ملکوت محدود به «کل شیء فی السماوات و الارض» نیست و حتی فراتر از آن «کل شیء فی الکرسی» هم ملکوت دارند. این هم یک نکته بود.
[۱] ـ [هود۷] ص۲۲۲ ـ ﴿ وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ﴾.
[۲] ـ [یونس۳] ص۲۰۸ ـ ﴿ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ﴾.
[۳] ـ [غافر۷] ص۴۶۷ ـ ﴿ الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیمِ﴾.
[۴] ـ [طه۵] ص۳٫
[۵] ـ [انعام۷۵] ص۱۳۷ ـ ﴿ وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ﴾.