خداوند در آیۀ ۶۵ سورۀ حج میفرماید: خداوند مواظبت میکند که آسمان به زمین نیفتد. یعنی آسمان به زمین نمیافتد مگر به اذنالله. از آن آیه نتیجه گرفتیم که یک روزی آسمان به زمین میافتد. همچنین از چند آیۀ دیگر نتیجه گرفته میشود که همانطور که آسمان خلق شده است، همانطور هم به صورت برعکس جمع میشود. وقتی به صورت برعکس آسمان به زمین میافتد، پس در ابتدا آسمان از زمین ایجاد شده است. کلِ آسمان از درون زمین در آمده است. میخواهیم ادامۀ بحث را جلو ببریم.
اینکه آسمان از زمین در آمده است، باید یک واژۀ عربی یا یک واژۀ قرآنی داشته باشد. چه واژهای میتواند باشد؟ اگر در واژههای مختلف بررسی کنیم، به واژۀ «نَبَتَ» میرسیم. «نبات» یعنی روئیدنی، «نَبَت» یعنی روئیدن. این واژه ۲۳ آیه در قرآن دارد. وقتی این آیات را بررسی کنیم به آیۀ ۳۶ سورۀ یس میرسیم که بیشتر به کارِ این بحث میآید: ﴿سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ﴾[۱] خداوند از زمین زوج زوج خلق کرد، رویانید. در این صورت، چون آسمان از زمین در آمده است، پس کل آسمان را به منزلۀ یک روئیدنی در نظر بگیریم. یا مثلاً در آیۀ ۷ سورۀ قاف داریم: ﴿وَ أَلْقَیْنا فیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ﴾[۲] یعنی ما از زمین زوج زوج رویانیدیم. یکی از زوجها، یکی از چیزهایی که خدا از زمین آفریده است، آسمان بود. خدا آسمان را هم، زوج رویانیده است یعنی به صورت مادی و دخان.
آیا واقعاً میتوان آیۀ ۳۶ سورهی یس را به آسمان نسبت داد؟ آیات بعد از این را که نگاه میکنیم، خداوند پس از این بحث به سمت مقولات آسمانی میآید. یعنی در آیۀ ۳۷ از شب و روز صحبت میکند. آیۀ ۳۸ تا ۴۰ دربارۀ ماه و خورشید است. جالب است؛ یعنی پس از اینکه خداوند بحث رویانیدن از زمین را مطرح میکند، حالا باید مصادیقی از روئیدنیها را مطرح کند. خداوند به عنوان مصادیقی از روئیدنیها، شمس و قمر را مطرح میکند. آیا این بحث درست است؟ با توجه به بحثهای قبلی که داشتیم، آیا میشود اینها را با هم جمع کرد؟ یعنی آسمان از زمین رویانیده شده و سپس این آسمان شاخ برگ داده شده و به هفت آسمان تبدیل شده است و به صورت زوج قرار داده شده است که البته این «زوج بودن» را باید صبحت کرد که آیا منظور از آن «برزخ و دنیا»ست یا منظور «دخان و مادی» است. این موضوع جای بحث دارد. به هر حال آسمان از زمین رویانیده شده است و به صورت زوج هم رویانیده شده است، به صورت نر و ماده؛ و دوباره به زمین برگردانده میشود. این سیر خلقتی است که خداوند برای اشیاء، برای جانوران و برای انسان در نظر گرفته است.
رویانیدن انسان از زمین
خداوند در بحث نبات میفرماید: من شما انسانها را هم از زمین رویانیدم. مثلاً دربارۀ مریم (سلاماللهعلیها)، در آیۀ ۳۷ سورهی آل عمران آمده است: ﴿فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً﴾[۳] خداوند دربارۀ مریم میفرماید: ما مریم را رویانیدیم به صورت یک رویانیدن خوب. گویا خدا دربارۀ یک گیاه صحبت میکند. این تنها اینجا هم نیست. خداوند در چند جای قرآن دربارۀ انسان که صحبت میکند، واژۀ نبات را مطرح میکند. یکی از آن موارد، آیۀ ۳۷ سورهی آل عمران است که دربارۀ حضرت مریم (سلاماللهعلیها) است. یکی دیگر آیۀ ۲۰ سورهی حدید است. یا آیۀ ۱۷ سوره نوح ﴿وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً﴾[۴]؛ اصلاً نوع نگاه خدا به انسان و نوع گویش خدا دربارهی انسان جالب است. خدا میفرماید که ما شما را از زمین رویانیدیم مانند گیاه. حداقل این سه آیه وجود دارد که دربارۀ نبات بودن انسان صحبت میشود و از برخی آیات برمیآید که خداوند همه چیز را به صورت نبات قرار داده است؛ یعنی به صورت «رویانیدن از زمین». از بعضی از همین آیات برمیآید که خداوند همه چیز را به صورت «نر و ماده» و به صورت زوج قرار داده است. پس آیا میشود این بحث را به آسمان هم مرتبط کرد و گفت که ماجرای آسمان نیز همین است و برخی از آیات مربوط به نبات را به آسمان نسبت بدهیم؟
رویش آسمان از زمین و سپس بازگشت آن به زمین
اساساً وقتی بحث رویش آسمان در قرآن را نگاه میکنیم، با یک مقولۀ جدید مواجه هستیم. اگر بگوییم که آغاز آسمان «بیگ بنگ» بوده است، از زمین جوشیده است. ابتدایش زمین بوده و همه چیز از زمین آغاز شده است. این یک سنّت خدایی است که خدا زمین را ایجاد کرده و همه چیز از زمین است. حتی انسان هم همین است. دربارۀ انسان اینطور است که ما شما را از این زمین خلق کردیم و دوباره شما را به همین زمین برمیگردانیم. خداوند دربارۀ انسان میفرماید: ﴿مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى﴾[۵] ما شما را از این زمین خلق کردیم و دوباره شما را به این زمین برمیگردانیم. ﴿مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ﴾ و یک بار دیگر ﴿وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى﴾ دوباره شما را از این زمین درمیآوریم. دقیقاً مشابه این ماجرا گویا دربارۀ آسمان واقع شده است. در ابتدای خلقتِ آسمانها، آسمان از زمین جوشیده است و سپس به زمین برمیگردد. ذیل آیه ۶۵ حج صحبت شد که خداوند آسمان را نگه داشته تا به زمین نیفتد و به زمین نمیافتد مگر به اذنالله. خداوند در قیامت دوباره آسمان را ایجاد میکند. یعنی بهنظر میرسد که شبیه آیۀ ۵۵ سورهی طه که دربارۀ انسان است، دربارۀ آسمان هم واقع شده و میشود.
سه حالت برای منشأ خلقت ازواج
آیۀ ۳۶ سورهی یس را کمی بیشتر بررسی کنیم؛ خداوند در ابتدای آیه میفرماید که من همه چیز را زوج زوج خلق کردم ﴿سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها﴾. ما این بحث را جاهای دیگر هم داریم که خداوند میفرماید من همه چیز را زوج خلق کردم. در ادامه میفرماید ﴿مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ﴾ بعضی از این زوجها را از زمین خلق کردیم. مصادیق آن چیست؟ اصلاً چرا خدا این بحث را آورده است؟ پاسخ این است که خدا بحثی را مطرح کرده و به عنوان نتیجهگیری دارد این را میفرماید، پس مصادیقش در واژههای قبل است. مثلاً از آیۀ ۳۳ یس ﴿وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ﴾[۶] دانهها، در آیۀ ۳۴ نخلها، گیاهانِ خرما و انگور و چیزهای دیگر، هر کدام زوج زوجاند. در آیۀ ۳۵ انواع میوهها و محصولات، زوج هستند و همهشان از زمین در آمدند. پس مصادیقِ ﴿مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ﴾، حداقل آیات ۳۳ تا ۳۵ است.
سپس میفرماید که بعضی زوجها را از خودشان خلق کردم، ﴿وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾. این به چه معناست؟ اینکه خدا یک زوج را خدا از آن یکی خلق کرده باشد، یعنی چه؟ خدا در آیۀ ۳۷ مثال آن را میزند ﴿وَ آیَهٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ﴾[۷] یعنی خدا از درونِ شب، روز را در میآورد. شب و روز یک زوج هستند. اما خدا روز را از درونِ شب درمیآورد. وقتی در آیات دیگر نگاه میکنیم، برعکس این موضوع هم گفته میشود، چه به صورت «سلّاخی» و چه به صورت «ایلاج». در بحث ایلاج، خدا از شب روز را درمیآورد و از روز شب را درمیآورد. یعنی بههرحال خلقِ ازواج، ﴿مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ است. یعنی در این حالت از زمین نیست، ﴿مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ است. این هم نوع دوم خلقِ ازواج است.
نوع سوم خلق ازواج چیست؟ ﴿وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ﴾. مصداقِ ﴿وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ﴾ چیست؟ خدا مصداق خلق ازواجِ ﴿مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ﴾ را در آیات ۳۳ تا ۳۵ مطرح میکند. مصداق خلق ازواجِ ﴿مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ را در آیۀ ۳۷ مطرح میکند. مصداق خلق ازواجِ ﴿مِمَّا لا یَعْلَمُونَ﴾ را خدا باید در آیات بعد مطرح کند. خدا پس از آیۀ ۳۷ و در آیات ۳۸ تا ۴۰ از شمس و قمر صحبت میکند. آیا میشود اینطور گفت که «شمس و قمر» زوج هستند؟ اینطور به نظر میرسد. شب و روز زوج هستند. طبق آیات قبل، گیاهان زوج هستند. بله؛ شمس و قمر هم زوج هستند، ولی زوجهایی که منشأهای آنها فرق میکند. گیاهان منشأ زمینی دارند، روز و شب یکی از دیگری درمیآید، اما منشأ شمس و قمر چیز دیگری است.
ظاهراً اینکه منشأ شمس و قمر چیزی غیر از زمین است، بحث قبلی را رد میکند. این موضوع جالب است. در آیۀ ۳۶ یس، خداوند میفرماید که یک زوجی به نام «شمس و قمر» وجود دارد. منشأ خلقت این زوج چیست؟ شما نمیدانید! «شما» یعنی چه کسانی؟ حداقل جامعۀ اعراب قابلیت فهم آن را ندارند. پس اینها از یک جایی آمدند و منشأیی دارند که اعراب اصلاً نمیتوانند متوجه شوند. پس تا اینجا و طبق آیۀ ۳۶ سورهی یس، منشأ «خورشید و ماه» ناشناخته است. ناشناخته یعنی که خدا میفرماید شما نمیدانید.
طبق بحث قبلیمان، خورشید و ماه باید از زمین باشند. اما اینجا خدا میفرماید که شما منشأ خورشید و ماه را نمیدانید. حال این دو بحث چگونه جمع میشود؟ درست است که به یک سؤال یا به یک ظاهراً تعارض رسیدیم. اما این تعارض بر اساس جهلِ مطلق نیست، بلکه بر اساس تعدادی معلومات است که با چند معلوم پیش آمدیم و به این تعارض رسیدیم. و این مسئله را انشاءالله با توکل به خدا باید حل کنیم.
[۱] ـ [یس۳۶] ص۴۴۲ ـ ﴿سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ﴾.
[۲] ـ [ق۷] ص۵۱۸ ـ ﴿وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَیْنا فیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ﴾.
[۳] ـ [آلعمران۳۷] ص۵۴ ـ ﴿فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ﴾.
[۶] ـ [یس۳۳] ص۴۴۲ ـ ﴿وَ آیَهٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَهُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ﴾.
[۷] ـ [یس۳۷] ص۴۴۲ ـ ﴿وَ آیَهٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ﴾.