نظم جدید آسمان
You are currently viewing نظم جدید آسمان

خوب است که بحث «نظم جدید آسمان» را به عنوان یک طرح سؤال یا به عنوان یک طرح مسئله درنظر بگیریم و درباره آن جستجو کنیم. به این صورت نباشد که از ابتدا بگوییم که این موضوع اثبات شده است و حالا بیاییم و آن را توضیح دهیم. واقعاً جستجو کنیم، شاید هم هیچ وقت به جواب نرسیم. جستجوی آن خوب است.

قرار داده شدن «آیات» و «انذارها» در آسمان‌ها و زمین

یکی از سیاق‌های قرآنی را که به نظر می‌رسد به این بحث ارتباط داشته باشد، با محوریت آیۀ ۱۰۱ سوره‌ی یونس مطرح می‌کنیم. در آنجا خداوند می‌فرماید که ﴿قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ[۱] بگو که دقیق شوید، ببینید چه چیزی در آسمان‌های هفت‌گانه و زمین قرار داده شده، ﴿وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ﴾ اما آیات و انذارها که در آسمان‌ها و زمین قرار داده شده برای غیرمؤمنین جواب نمی‌دهد. پس در آسمان‌ها و زمین «آیات» قرار داده شده است، «انذارها» قرار داده شده است؛ اما این آیات و انذارها برای مؤمنین قابل استفاده است و غیرمؤمنان نمی‌توانند بهره‌مند شوند. این نکتۀ جالبی است. پس آنها دسته‌بندی شده‌اند، مثلاً ما به آسمان نگاه می‌کنیم. اولاً امر شدیم که نظاره کنیم ﴿انْظُرُوا﴾، این «امر» است. این‌طور نیست که در آسمان چیزی معلوم نیست یا نظمی ندارد. اگر نظمی نداشت خدا نمی‌فرمود که ﴿انْظُرُوا﴾؛ این یک نکته بود.

در آسمان‌های هفت‌گانه، حتی در همین آسمانِ ستار‌گان که پایین‌ترین است، آیات قرار داده شده است. «مقولاتِ خداییِ تکرارپذیر» و «انذارها» قرار داده شده‌اند. در همین آسمان، کسی نگاه می‌کند و می‌گوید که اگر این‌کار را انجام دهید، چنین نتیجه‌ای خواهد داشت؛ یا اگر آن‌کار را انجام دهید، نتیجه دیگر می‌شود. یا مثلاً یک چنین ماجرایی در سرِ راه است، حواس‌تان باشد. این می‌شود «انذار» در آسمان‌ها. در بحث انذار، انتظار نداشته باشیم که یک کسی بیاید، بایستد و پیوسته بگوید که این‌کار یا آن‌کار را انجام دهید. خداوند دارد با زبانِ نظمِ ستار‌گان صحبت می‌کند. چون اینجا آیات و انذارها در آسمان‌ها و زمین است، پس با نظمِ طبیعتِ زمین و با نظمِ طبیعتِ آسمان، خداوند در این نظم هم آیات و هم انذارها قرار داده است.

موضوع مورد استفادۀ ما، آسمان ستار‌گان است؛ یعنی ما اینجا و در این بحث‌ به آسمان‌های هفت‌گانه کاری نداریم. به زمین هم کاری نداریم. تخصیصاً به آسمان کار داریم، اما همین آسمان ستار‌گان هم بخشی از بحث است. لذا ﴿انْظُرُوا﴾ ربط پیدا می‌کند. ﴿قُلِ انْظُرُوا﴾، یا رسول‌الله! شما عامل باش. امر کن. این امر را ابلاغ کن که مردم نظاره کنید. پس چیز قابل نظاره است. نظمی وجود دارد، ماجرایی هست که امر به نظاره می‌شود. لهو و لعب نیست. ما جای دیگر قرآن می‌بینیم که آسمان‌ها نظم و نظام دارند و لهو و لعب نیست. در همین آسمان‌ها علاوه بر نظم، آیات وجود دارد. در قالبِ این نظم، آیات وجود دارد؛ در قالب، این نظم، انذارها وجود دارد. و جالب این است که مؤمنین می‌توانند استفاده کنند اما غیرمؤمنین نمی‌توانند استفاده کنند. پس چیزهایی در آسمان وجود دارد که مؤمنین می‌توانند استفاده کنند و غیرمؤمنین نمی‌توانند استفاده کنند؟

 البته اگر بخواهیم دقیق شویم شاید مثلاً بتوان ایراد گرفت که معنای ﴿وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ﴾ این نیست. عیبی ندارد، ما فعلا در حالِ طرح مسئله هستیم. این صحبتِ اولیه دربارۀ این آیات است و لازم است به روش پدیدارشناسی همراهی شود. نباید دنبال ایراد گرفتن باشیم. این موضوع یا مثلاً چالش‌ها را هم در اینجا آشنا هستیم و آنها هم جواب دارند. اما لازم است که در اینها گیر نکنیم و همراه با بحث، جلو برویم.

تغییر نظاره‌ی ناظر زمینی به آسمان

آیۀ بعدی، ﴿فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ[۲] ، آیا اینها انتظار دارند که ماجرا مثل گذشته‌ها باشد؟ این یعنی پس ماجرا مثل گذشته‌ها نیست؟ یک چیزی در این میان تغییر کرده است؟ خدا می‌فرماید که اینها انتظار دارند، نه اینکه ما انتظار داریم. خدا به جبهه‌ی خودش نمی‌فرماید که من یا ما انتظار داریم. نه، می‌فرماید که اینها انتظار دارند؟ انتظار آنها بی‌جاست. یعنی ماجرا عوض شده است. لزومی ندارد که الان واژۀ «رد الشمس» آورده شود. نظاره‌‌ی ‌ناظرِ زمینی به آسمان‌ها عوض شده است. از زمانی که این آیات گفته می‌شود، عوض شده است. نظم عوض شده است، لذا خداوند می‌فرماید: ﴿قُلِ انْظُرُوا﴾ ماجرا عوض شده، ببینید الان در آسمان‌ها و زمین چه قرار داده شده است. آیا اینها فکر می‌کنند که مثل قبل است؟ بالا گفته شد که: ﴿قُلِ انْظُرُوا﴾؛ اما اینجا گفته می‌شود که: ﴿قُلْ فَانْتَظِرُوا﴾. یعنی امر به »نظاره» و امر به «انتظار». خیلی جالب است. ﴿قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ﴾ شما انتظار بکشید. شما می‌خواهید به روش گذشتگان انتظار بکشید، می‌خواهید بر اساس دانش نجوم قبلی‌تان انتظار بکشید. قبول است، انتظار بکشید، ما هم همراه شما هستیم و انتظار می‌کشیم. اما ما بر اساس نظم جدید انتظار می‌کشیم. چون چیز جدیدی را داریم می‌بینیم. نظارۀ ما نظارۀ جدید است پس به تَبَع، انتظارِ ما هم جدید خواهد شد. شاید به حسب نظاره‌تان، که شما به روش گذشته‌ خود نظاره می‌کردید، فکر کنید شما پیروز می‌شوید. جالب است که یهودی‌ها در جنگ۳۳ روزه فکر می‌کردند که آنها پیروز می‌شوند. اما ناگهان دیدند که ماجرا عوض شد. آنها از منظرِ دانشِ گذشته‌شان نگاه می‌کردند. مثلاً بگویم حالا کسانی در این‌طرف و در جبهۀ ما باشند که از منظرِ نظم جدید نگاه کنند.

پس تبعه‌ی امر به نظاره، امر به انتظار است. تبعه‌ی امر به نظارۀ جدید، امر به انتظار جدید است. گویا بتوانیم بگوییم که ای انسان! برنامه عوض شده ‌است، انتظارِ تبعاتِ جدید داشته باش!

ما می‌خواهیم یک برداشت سریع و ساده را اینجا ارائه دهیم که خود زمینه‌ای برای بحث شود. قصد این نیست که بگوییم، این است و جز این نیست.

نظاره، انتظار، دین

 به تبعِ آن نظاره، انتظاری وجود دارد؛ حال سوال این است که محصول آن چیست و خداوند با نظم جدید چه قرار داده است؟ پاسخ در آیۀ ۱۰۳ سوره‌ی یونس است که می‌فرماید ﴿ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا[۳] بنا بر این است که ما رسولان‌مان و مؤمنان را نجات دهیم. ﴿کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ﴾ این موضوع به‌خصوص در ماجرای آخرالزمان واقع می‌شود. توجه کنیم که صحبت دربارۀ نظاره به آسمان‌ها و زمین است، اما بعد در آیۀ ۱۰۴ می‌فرماید ﴿قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی شَکٍّ مِنْ دینی[۴] بگو ‌ای مردم اگر به «دین» من شک دارید. چرا دین گفته شده است؟ خدایا! تو داری دربارۀ ستار‌گان صحبت می‌کنی، دربارۀ آسمان‌ها و زمین صحبت می‌کنی، دین چیست؟! «نظاره»، «انتظار»، «دین». نظاره کن و دقیق ببین چه دارد می‌شود، به تبعِ آن، انتظار مقولات را داشته باش، به تبعِ آن، رفتار در قبال داشته باش. توالی این واژه‌ها را ببینیم: نظاره ـ انتظارـ دین؛ به تبعِ آن نظاره، انتظارِ جدید دارند و به تبع آن انتظار، رفتار جدیدی نشان می‌دهند.

این رفتار جدید، دینیاتِ من است. من این دینیات را بر اساس آن نظاره انجام می‌دهم، با این حال اگر شک دارید: ﴿فَلا أَعْبُدُ الَّذینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذی یَتَوَفَّاکُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ﴾، من به سبک شما دین‌داری نمی‌کنم. بلکه من سعی کردم خودم را با الله هماهنگ کنم که شما را فوت‌تان می‌دهد و او فرموده که من جزء مؤمنین به این نظام باشم. من قرار است که در قبال نظام، طبق آیۀ۱۰۵ حنیفانه دین‌داری کنم و مشرک نباشم. اینها تبعۀ همان نظاره است. اولین تبعه‌ی آن نظاره، «انتظار» است. دومین تبعه‌ آن، «دین‌داری» است. سومین تبعه‌ آن، «حنیفیت» است.

حال آیات قبلی را نگاه کنیم. آیۀ محوری ‌ما آیۀ ۱۰۱ یونس بود. کمی عقب‌تر برویم و از آیۀ ۹۸ جلو بیاییم، ﴿فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ[۵] خداوند دارد در بحث عذاب اقوام صحبت می‌کند. می‌فرماید که عذاب بر اقوام واقع شد. ایمان آنها هم منفعت نداشت، چون در لحظۀ آخر ایمان آوردند؛ مگر قوم یونس. ﴿لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا﴾ وقتی ایمان آوردند ما عذاب را از آنها برداشتیم. در آخرالزمان، در سورۀ دخان، وقتی می‌گویند که ﴿رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ[۶]، در جواب گفته می‌شود ﴿إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلیلاً[۷]. خدایا! تو در قوم یونس وقتی آنها گفتند ایمان آوردیم، عذاب را برداشتی. در آخرالزمان هم فغانِ مردم به آسمان بلند است و از تو درخواست می‌کنند، چرا قبول نمی‌کنی؟ چون در آخرالزمان «یقین» مطالبه شده است. طبق آیۀ ۷  سوره‌ی دخان، آدم‌ها باید یقین داشته باشند، زیرا باید همراهی کنند. آخرالزمان برای رشد آدم‌هاست. آدم‌ها باید این پلکان را بالا بروند. به صرفِ اینکه کسی بگوید من به این پلکان ایمان دارم، کافی نیست. به انسان می‌گویند که بلند شو و از این پلکان بالا برو؛ جواب می‌دهد نه، من ایمان دارم. در آخرالزمان ایمان کافی نیست. انسان باید «همراهی با نظام» داشته باشد. خدا در زمان یونس(علیه‌السلام)، به صرفِ ایمان از آنها قبول کرده است.

در آیۀ ۹۹ می‌فرماید ﴿وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمیعاً[۸]  اگر خدا می‌خواست همۀ مردم ایمان می‌داشتند. وقتی خدا این جمله را به عنوان جواب این موضوع، به آیۀ ۱۰۱ وصل می‌کند و می‌فرماید که ببینید در آسمان‌ها و زمین چه قرار داده شده است. یعنی از صدر اسلام، برای کل مردم یک مَشرَب برای نظاره به آسمان قرار داده نشده است. خدا می‌توانست یک مشرب قرار دهد. کما اینکه به‌نظر می‌رسید تا قبل از اسلام برای همۀ مردم، یک مشرب برای نجوم قرار داده شده بود. از صدر اسلام به بعد مشرب‌های مختلف قرار داده شده است، لااقل مؤمنین از غیرِمؤمنین جدا شدند.

دسته‌بندی مومنان در بهره‌مندی از بحث نظاره به آسمان

آیۀ ۱۰۰ یونس می‌فرماید ﴿وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ[۹] مؤمنین هم باز دسته‌بندی می‌شوند؛ آنهایی که تعقل می‌کنند و آنهایی که نمی‌خواهند تعقل کنند. راه به رویِ آنهایی که تعقل کنند، بیشتر باز است. آنهایی که نخواهند تعقل کنند ـ که باید ببینیم معنای تعقل هم اینجا چیست ـ خدا برای آنها رجس قرار می‌دهد. آنها به حسَبِ آن رجس، بیشتر از یک سطحی، نمی‌توانند در بحث آسمان عمیق شوند. نمی‌توانند در بحث مطالبی که در آسمان قرار داده شده است، بیشتر برداشت کنند.

ما فقط خواستیم نگاهی سرانگشتی کنیم تا بابی برای ورود به این آیات باشد. نکات زیادی وجود دارد. ارتباط این آیات با هم چیست؟ چرا این آیات به‌دنبال هم قرار داده شده است؟ چرا خداوند این بحث را که گفته است اگر می‌خواستم همه را مؤمن قرار می‌دادم، به بحث «نظاره به آسمان» می‌کشاند؟ پس حتماً ارتباطی دارد. چرا خداوند طبق آیۀ ۱۰۱، به مؤمنین و غیرمؤمنین دسته‌بندی می‌کند؟ چرا طبق آیۀ ۱۰۰، به اهل تعقل و کسانی که تعقل نمی‌کنند، تقسیم‌بندی می‌کند؟ در مؤمنین، آنهایی که تعقل می‌کنند و آنهایی که تعقل نمی‌کنند. آیا این ماجرا طبق آیۀ ۱۰۰، اذن می‌خواهد و به اذن الله نیاز دارد؟ آیا اگر انسان بخواهد بیشتر از یک حدی بهره‌برداری کند، به اذن الله نیاز دارد؟

طبق آیۀ ۱۰۲، دانشی که دیگران بر آن اساس دارند دنبال می‌کنند، دانشِ قبل است. اما خداوند دعوت می‌کند که بر اساس نظم جدید آسمان، به آسمان‌های هفت‌گانه و زمین نگاه کنید. یک نکتۀ جالب اینکه با تغییری که ایجاد شده است، که احتمالاً آن تغییر هم در صدر اسلام با «رد الشمس» انجام شده است، فقط منظر به ستار‌گان عوض نشده است بلکه منظر به کل آسمان‌های هفت‌گانه عوض شده است. اگر منظرِ ناظر زمینی و این نظم آسمان‌ها عوض شده است، اینها مبادی ورود امور از آسمان به زمین هستند. نظم که عوض شده است پس نوعِ امور عوض شده است. چرا باید نظم عوض شود؟ چون ﴿أَتى أَمْرُ اللَّهِ[۱۰]، «امر الله» آورده شده است. این امر الله، چیز جدیدی است. لذا راهِ آب‌ها هم باید تغییر کنند. راه‌های ورودی از آسمان‌ها به زمین باید تغییر کنند. نظم جدیدی نیاز است تا  «امر الله» از آن منفذها و از آن راه‌آب‌ها به سمت پایین بیاید و در مسیر برعکس، ناظر زمینی از آن منظرها بخواهد به آسمان نگاه کند.

این چند آیه و کل این طرحِ سؤال می‌تواند محملِ خوبی برای بحث کردن باشد. همین را سروسامان بدهیم، اما تمام شده درنظر نگیریم. روی آن بحث کنیم و دیگران هم نظر بدهند؛ به چالش بکشند. ما ضرر نمی‌کنیم. هر چقدر روی این بحث شود به نفع‌مان است. نهایتاً ممکن است به این نتیجه برسیم که اصلاً این بحث از اساس زیر سؤال است یا اصلاً درست نیست. مشکلی نیست، ما یک کنکاش یا یک سعی قرآنی کردیم؛ ان‌شاءالله که این ﴿سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً[۱۱] باشد. در آیات۱۰۰ و ۱۰۱ یک بار دیگر توجه کنیم. به نظر می‌رسد که مبنای این پله پایین، تعقل است: «کسانی که تعقل می‌کنند و کسانی که تعقل نمی‌کنند». آدم‌ها به حسب تعقل، باید به ایمان کشیده شوند. اما از جایی به بعد، درجاتی از ایمان، نیاز به اذن الله دارد. پس از آن اگر کسی این درجات از ایمان داشته باشد، آنگاه نظاره به آسمان طبق آیۀ بعدی، برای او خیلی خاصیت دارد. آنهایی که این درجه از ایمان را که با اذن الله واقع می‌شود نداشته باشند، بهرۀ جدی از نظاره بر آسمان‌ها و زمین ندارند.


[۱] ـ [یونس۱۰۱] ص۲۲۰.

[۲] ـ [یونس۱۰۲] ص۲۲۰ ـ ﴿فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ﴾.

[۳] ـ [یونس۱۰۳] ص۲۲۰.

[۴] ـ [یونس۱۰۴] ص۲۲۰ ـ ﴿قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی شَکٍّ مِنْ دینی فَلا أَعْبُدُ الَّذینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذی یَتَوَفَّاکُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ﴾.

[۵] ـ [یونس۹۸] ص۲۲۰ ـ ﴿فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى حینٍ﴾.

[۶] ـ [دخان۱۲] ص۴۹۶.

[۷] ـ [دخان۱۵] ص۴۹۶ ـ ﴿إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلیلاً إِنَّکُمْ عائِدُونَ﴾.

[۸] ـ [یونس۹۹] ص۲۲۰ ـ ﴿وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنینَ﴾.

[۹] ـ [یونس۱۰۰] ص۲۲۰.

[۱۰] ـ [نحل۱] ص۲۶۷ ـ ﴿أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ﴾.

[۱۱] ـ [إسراء۱۹] ص۲۸۴ ـ ﴿وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً﴾.

دیدگاهتان را بنویسید

1 × 4 =

This Post Has One Comment

  1. شی

    سلام.
    من با ترجمه تون مشکل دارم. ترجمه مورد قبول من در حال حاضر اینه: آیا چیزی غیر از ایام گذشتگان انتظار دارند؟ به عبارتی به خلاف نظر شما داره میگه مثل گذشته هست! یعنی سنت خداوند در قبال پیشینیان با شما یکی هست…؟؟؟!!!!… کلا دیدگاهها و ترجمه های شما برام بسیار عجیب و تازه هست… آیا رفرنس معتبری درین باره دارید؟ اگه حرفاتون درست باشه، خیلی عجیب میشه…
    بعد یه چیزی گفتید رد الشمس… این چیه قضیه ش، خوندم خیلی متوجه نشدم… آخه این مسائل کار خداونده، تغییر در این چیزها کار بنده خدا مگه میشه باشه؟ سلیمان میگه ردوها علی… خوب داره به کی میگه؟ به خدا که نمیشه اینطوری دستور بده؟؟؟!!!
    و یه سوال دیگه… این چیزی که درباره رد الشمس میگید مثلا زمان حضرت علی یا سلیمان… این اگه رخ داده باشه، باید در متون پیشینیان بهش اشاره ای شده باشه… مثلا چینی ها انفجار ستاره ی اگه اشتباه نکنم شانه شکارچی رو در منابعشون گزارش کردن… یا خلاصه اقوام دیگه.. مگه میشه امروز نظم آسمان یه جور باشه فرداشب بیان ببینن جای همه چیز ریخته به هم؟؟