چگونگی و مکانیسم تبدیل آسمان دخانی به هفت‌آسمان
  • نویسنده پست:
  • دسته‌بندی پست:گفتار
  • دیدگاه‌های پست:۲ دیدگاه
  • زمان مطالعه:زمان مطالعه: 2 دقیقه
شما در حال مشاهده هستید چگونگی و مکانیسم تبدیل آسمان دخانی به هفت‌آسمان

طبق آیات ۹ و ۱۰ سورۀ فصلت، خداوند پس از آنکه دو مرحله از خلقت زمین را پیش برده بود، به آسمان می‌پردازد. در آن زمان، آسمان «حالتِ دخانی» را دارد. سپس خدا رفتاری را در قبال آسمان و زمین انجام می‌دهد. آن رفتار چیست؟

فرض کنیم که کسی می‌خواهد یک تیر از طریق کمان به سوی جلو پرتاب شود و مراحلی را طی کند. تیر را در کمان می‌گذارد و کمان را می‌کشید. کمان را تا آن حدی که مدنظر دارد عقب می‌کشد، ناگهان رها می‌کند. با رها کردن، تیر به سمت جلو می‌رود. هوا را می‌شکافد و حرکت می‌کند. او برای اینکه حرکت بزرگی به تیر بدهد، یک حرکت به سمت عقب ایجاد می‌کند. خداوند در آیات ۱۱ و ۱۲ سورۀ فصلت می‌فرماید که مشابه این رفتار را در قبال زمین و آسمان انجام داده است. خدا می‌خواهد به آسمان حرکت دهد؛ آسمان را به سمت هفت‌آسمان شدن، جریانِ امور در آسمان‌ها و تزئینِ آسمانِ دنیا به ستارگان بیاندازد. خدا اینجا ابتدا یک حرکت برعکس را ایجاد می‌کند؛ زمین و آسمان را به سمت مقابل حرکت می‌دهد. آنها را همینطور به عقب می‌کشد و ناگهان رها می‌کند. وقتی رها می‌کند، زمین و آسمان با سرعت شروع به حرکت کردن می‌کنند. این حرکت، حرکت تحولی است و در حین حرکت با سرعت شروع به متحول شدن می‌کنند. محصول این به عقب کشیدن و رها کردن درباره‌ی آسمان، آیه ۱۲ سوره‌ی فصلت می‌شود.

پس خداوند به آسمان فرمود: ﴿ائْتِیا[۱] یعنی بیا عقب؛ آسمان به عقب آمد. به عبارت دیگر با تیری که در چلۀ کمان گذاشته می‌شود و خدا رهایش می‌کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ ﴿فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یَوْمَیْنِ وَ أَوْحى فی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ[۲]، یعنی کل این وقایع انجام می‌شود:

۱- خدا آسمان را به هفت آسمان تبدیل کند،

۲- خداوند در هر آسمان مقرر بفرماید که چه کاری انجام شود،

۳- آسمان دنیا به ستار‌گان تزئین داده شود؛  

این موارد، بعد از ﴿ائْتِیا﴾ و رها کردن آن واقع شد.

 آسمان، برزخی بوده و هنوز مادی نبوده است. یعنی «مادیتِ آسمان» نبوده است. بعد از اینکه خداوند به آسمان و زمین می‌فرماید که «بیایید» و مثل «تیر در چلۀ کمان» به عقب می‌کشد و رها می‌کند؛ در آسمان سه ماجرا واقع می‌شود که ماجرای سوم آن، ایجاد ستار‌گان است.

ما الان و در اینجا صحبت درباره اینکه وقتی «زمین» به عقب آمد و رها شد، چه اتفاقی افتاد را حذف کردیم. معادله را یک مجهولی کردیم و دربارۀ «آسمان» صحبت می‌کنیم. کمی پیش برویم تا بعداً ببینیم که زمین در این ماجرا چه شد. البته می‌شود بررسی کرد اما چون خداوند در آیۀ بعد دربارۀ آسمان صحبت می‌کند، ما نیز معادله را یک مجهولی کردیم تا بتوانیم وارد آیۀ بعدی شویم. باید توجه داشت که ما شش دوران برای خلقت زمین و شش دوران برای خلقت آسمان داریم که اینها الزاماً یکی نیستند.

به عقب کشیده شدنِ زمین و آسمان، برعکسِ ماجرای باز شدن طومارِ آسمان

خدا می‌فرماید که آسمان دارد باز می‌شود؛ مانند یک طومارِ بسته شده‌ای که در حال باز شدن است. این مسئله یک انرژی اولیه نیاز دارد؛ یک رفتار اولیه می‌خواهد که به دنبالِ آن، این انرژی ایجاد شود. خدا از نقطۀ صفر به عقب می‌برد و می‌کشد؛ همینطور به عقب می‌کشد و رها می‌کند. انرژی‌ای که خداوند در این ماجرا ایجاد می‌کند و رها می‌کند، باعث باز شدنِ طومارِ آسمان می‌شود.

این ﴿ائْتِیا﴾ که گفته می‌شود یعنی خداوند می‌فرماید: بیایید. آنها حرکت می‌کنند و می‌آیند؛ به کدام سمت می‌آیند؟ بعد از این ماجرا، جریانِ باز شدنِ آسمان واقع می‌شود. پس این ﴿ائْتِیا﴾، برعکسِ آن است. یعنی متراکم‌تر شد. مثلاً از نقطۀ صفر که زمین در آن بود، به سمت عقب یا به سمت برعکسِ باز شدن رفت. برای تصور اولیه، مثال کمان را درنظر بگیریم. خداوند این چنین، انرژی لازم برای باز شدنِ طومارِ آسمان را برقرار کرد. یعنی اگر بخواهیم فیزیکی به این آیات نگاه کنیم تقریباً به این شکل می‌شود.

در آیات ۱۱ و ۱۲ فصلت، در بحث آسمان، اول «دخان» است و سپس می‌خواهیم به «مصابیح» برسیم. یعنی ابتدا دخان است و سرانجام مصابیح می‌شود. دخان را مثلاً می‌توان حالت دود، حالت بخار یا گاز در نظر گرفت. اما مصابیح یک مقداری فشرده است. پس برای اینکه خداوند آسمان و اجرام آسمانی را از حالت دخان به مصابیح برساند، می‌فرماید: «بیایید». آسمان در فرآیندِ آمدن، متراکم می‌شود؛ به یک سمتی جمع می‌شود و متراکم می‌شود. سپس وقتی که بخواهد باز شود، دیگر در حالتِ متراکم، باز می‌شود. به صورت «مصباح مصباح» یا «ستاره ستاره» باز می‌شود. یک نکته هم درباره آن مجهول دوم، یعنی ماجرای زمین مطرح کنیم. اگر مسیرِ ﴿ائْتِیا﴾ به سمت متراکم شدن باشد، یعنی زمین هم متراکم شد. زمین یک زمانی بزرگ بود؛ بزرگ‌تر از وضعیت فعلی بود. خدا آن را متراکم کرد.


[۱] ـ [فصلت۱۱] ص۴۷۷ ـ ﴿ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعینَ﴾.

[۲] ـ [فصلت۱۲] ص۴۷۸.

دیدگاهتان را بنویسید

19 + 14 =

این پست دارای 2 دیدگاه است

  1. مسعود

    سلام علیکم
    با عرض خدا قوت، بنده فهمم را عرضه می کنم ببینید آیا درست متوجه شده ام فرمایش شما را:
    آسمان ابتدا از جنس دخان بود (غیر مادی)، فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا خداوند آن را به سمت عقب کشید، یعنی آن را متراکم یعنی مادی کرد، و زمین هم همینطور، یعنی زمین هم، متراکم و مادی شد. نتیجه این متراکم شدن و مادی شدن، حرکت آسمان به سمت جلو یعنی تبدیل شدن به هفت آسمان که همه آنها به لحاظ مادی در دسترس بودند (اولین تحول در آسمان) سپس در موضوع آسمان، تحولات دیگری بوقوع پیوست. فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی‌ یَوْمَیْنِ وَ أَوْحى‌ فی‌ کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ حِفْظاً – سایر تحولاتی که از آن به بعد در پهنه آسمان ها از جمله آسمان دنیا می افتد و جریان دارد، از قِبلِ این ماجراست، یعنی همین از حالت دخان درآوردنِ آسمان و زمین و به سوی هدف پیش راندنِ آن‌ها توسط خداوند متعال. سپس آسمان های هفتگانه بجز آسمان دنیا از حالت مادی خارج شدند و حتی از دسترس شیاطین هم خارج شدند. و بسیاری تحولات دیگر در حال انجام. حتی تحولات دیگر هم که در پایان دنیا اتفاق خواهد افتاد جزء همین تحولات است که نام آن را «رفعت آسمان» شنیده ام. آیا این درست است که تحولات آخرالزمانی آسمان هم در قسمت پرتاب تیر لحاظ می شود؟ یا این مثال محدوده زمانی خاصی دارد؟

  2. م. الف

    علامه طباطبایی ره در ذیل آیه ان السموات و الارض کانتا رتقا … در کتاب الرسائل التوحیدیه بیان عجیبی دارند:
    و الذی یظهر من معناها بما یناسب البناء على ما مرّ من الأصول أن یقال أن السموات السبع و الأرضین السبع ما کانت منحازه فی زمن الأنبیاء السابقین کل الانحیاز و لا کانت شرائعهم مستوعبه للأعمال النازله من السموات غیر ما نزلت مما فوق السماء السابعه کأصل التوحید و الولایه و النبوه و بعض مما دونها بحسب استعداد الأمم الماضیه فلمّا تولد المسیح عیسى بن مریم (علیه السّلام) منع إبلیس لعنه الله من ثلاث سماوات و هی السابعه و السادسه و الخامسه و انحازت إذ ذاک ثلاث من الأرضین و استوعبت شریعته بتکمیل شریعه موسى (علیه السّلام) من الأعمال بنسبه ذلک ثم لما تولد محمد (صلّى اللّه علیه و آله) منع لعنه الله ببرکته (صلّى اللّه علیه و آله) من جمیع السموات السبع و انحازت بذلک جمیع الأرضین السبع و قذفت الشیاطین بالشهب و انقطعت الکهانه و استوعبت شریعته المقدسه جمیع الأعمال النازله من السموات السبع فافهم إن کنت من أهله إن شاء الله.