بحثمان درباره چرایی پرداختن به آسمانها بود. دلیل اولی که مطرح کردیم، عبارت بود از نگاه و بررسی آینده و گذشته، از طریق آسمان و زمین؛ که در گفتار قبل بیان شد. در این گفتار به دنبال دلایل قرآنی دیگری برای پرداختن به آسمانها هستیم.
نزول امور از آسمانها
در گفتار قبلی بحثمان دربارۀ «چرایی پرداختن به آسمانها» بود. اولین دلیلی که مطرح شد، عبارت بود از «نگاه و بررسی آینده و گذشته از طریق آسمان و زمین». اکنون برخی دیگر از دلایل قرآنی پرداختن به آسمانها مطرح خواهد شد. یکی از موضوعاتی که در قرآن مطرح شده است، بحث امور در آسمانها است. بهخاطر امور باید به آسمانها پرداخت.
ماجرا چیست؟ خداوند اینگونه قرار داده است که امور از عرش تدبیر شده و در خلال آسمانهای هفتگانه پایین میآیند. امور آسمان به آسمان پایین میآیند تا به زمین میرسند. تدبیر شدن امور از عرش در بعضی از آیات قرآن وجود دارد. ادامهاش در آیۀ ۵ سورۀ سجده آمده است: ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ﴾[۱] امور تدبیر میشوند از آسمان به سوی زمین. ﴿ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾ سپس وقتی در زمین کار انجام میشود، دوباره امور به سمت بالا میروند. امور هزار سال بالا میروند تا به مکان تجمیع امور برسند که این موضوع بحث مفصلی دارد و انشاءالله در قسمتهای بعدی به آن پرداخته میشود. اما به حسب این که امور پایین آورده میشوند و امور به ما ارتباط پیدا میکنند، انسان مشتاق است که زودتر ببیند امور در چه وضعیتی هستند. او میخواهد بداند، چه امرهایی را خداوند برایش قرار داده است؟ این امور در چه وضعیتهایی هستند؟ در خلالی که در آسمان دارند پایین میآیند، چه چیزهایی به امور اضافه میشود؟ چه چیزهای جدیدی به امور تعلق میگیرد که با توجه به آن یک آسمان یا دو آسمان پایین میآیند تا این که در نهایت به زمین برسند؟ پس بهخاطر بحث امور هم که شده، انسان نیاز دارد که به آسمانها بپردازد و جستجو کند.
نگاهی تصویری به امور
تصور کنید که در حال خودتان هستید و دارید به آسمان نگاه میکنید. میبینید یک مجموعه نوری در حال پایین آمدن است که پایینهای این نور، چیزی مانند ابر نورانی است و برای شما جلب توجه میکند. دقت که میکنید، میبینید در این ابر شکلهایی دیده میشود. در شکلها که دقیقتر میشوید، میبینید که خودتان هستید. خود شما هستید و خداوند میخواهد خیر بسیار بزرگی به شما عطا کند و مراحلش را دارید میبینید. میبینید که این ابر حاکی از یک ماجرای سه یا چهار روزه است و خداوند در این مدت خیر بزرگی را به شما عطا میکند. میبینید ماجرای جالب و تحول بسیار بزرگی است و لذت میبرید. با خود میگویید چه تخلیل جالبی! اما تخیلپردازی دیگر کافی است، به ادامه کارم برسم!
دو یا سه ساعت بعد، میبینید اتفاقاتی دارد برای شما پیش میآید، اخبار جالبی را میشنوید و به سرعت نیز جلو میروند. تعجب میکنید، مقداری که این ماجراها پیش میروند، به یاد آن ابر نورانی میافتید. با خود میگویید: این اتفاقات دقیقاً طبق شکلهای درون آن ابر دارند انجام میشوند؛ همان ابر نورانی که ماجرای خودم درونش بود. به دوستتان میگویید: من در حال تخیل بودم و ابری را از جنس نور دیدم، چیزی شبیه به هالوگرام که شکلهای جالبی داشت و متحرک بود. خودم را در آن ابر دیدم، حرکت کردم، جلو رفتم و خیرات مختلفی به من عطا شد، دیدم خیر بسیار بزرگی عطا شد و ماجراهای دیگر پیش آمد. اکنون عین همان ماجراها در زمین در حال وقوع است! چگونه ممکن است؟! دوست شما در پاسخ میگوید: آن ابر نورانی امر شما بود، شما امر خودت را دیدی. میپرسید: مگر امر نورانی است؟
تازه تصویری از امور در ذهن ایجاد میشود. امر به نسبت اشیاء دنیا از جنس نور است؛ نوری که شکل دارد. اگر تصور دیگری از امر بخواهیم داشته باشیم، امر مانند شفقهای قطبی است. امر پایین میآید و به آن میزانی که به پایین میرسد، اشیاء و افراد را به کار میگیرد. هنگامی که افراد و اشیاء را به کار گرفت، صحنههای مختلف طبق همان امر انجام میشود.
بازگشت امرِ انجامشده به سوی خدا
امر مانند مداد نیست که مصرف شود و تمام شود، وقتی که در پایین کار انجام شد، آن امری که به صورت ابر نورانی بود همچنان وجود دارد؛ تمام نشده است، بلکه واقع شده است. حالا امر چه میشود؟ دوباره باز میگردد و به پیشگاه خدا میرود. برای چه نابود شود؟
هنگامی که خدا انسانها را خلق کرد، آنها را به زمین آورد و در قیامت دوباره به پیشگاه خودش برمیگرداند. همه انسانها نزد خدا جمع میشوند تا خداوند با آنها صحبت کند و به حسابشان رسیدگی کند. امور هم از ارتفاعات بسیار بالا شروع میشوند، عالم به عالم پایین میآیند، به برزخ که میرسند آسمان به آسمان پایین میآیند، به دنیا که میرسند تأثیر خود را میگذارند و دوباره همۀ آنها به سوی خدا برمیگردند: ﴿ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾[۲] یا ﴿ إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ﴾[۳]؛ ﴿ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾ یعنی مرجِعی وجود دارد. مرجع هم اسم مکان و هم اسم زمان است. یعنی تمام امور باید در یک زمان و مکان مشخص جمع شوند؛ پس هیچ امری نباید نابود شود. از ابتدای قیامت که امور دوباره آورده میشوند، تا به آن جایگاهی برسند که خداوند میخواهد جمعشان کند (مرجِع امور)، طبق آیۀ ۵ سوره سجده هزار سال بالا میروند: ﴿ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾ هزار سال بالا میروند تا دوباره به آن ارتفاع برسند.
منظور از «سماء» در آیه ۵ سوره سجده آسمان شهود است
در آیۀ ۵ سجده گفته میشود که خداوند امور را از ﴿ السَّماءِ﴾ به سمت زمین تدبیر میکند: ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ﴾. ﴿ السَّماءِ﴾ در این آیه چه معنا است؟ طبق آیات دیگر تدبیر امر از عرش صورت میگیرد. برای مثال در آیه ۳ سوره یونس به صراحت این موضوع گفته شده است: ﴿ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾[۴]. طبق آیه ۴ سوره سجده نیز، تدبیر امور از عرش صورت میگیرد. در آیۀ ۴ سوره سجده خداوند میفرماید: ﴿ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّهِ أَیَّامٍ﴾[۵] خداوند آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد، ﴿ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ﴾ سپس استیلا بر عرش را جاری کرد. بعد در آیۀ ۵ میفرماید: ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾؛ بنابراین تدبیر امور در عرش انجام میشود.
کمی جلوتر خداوند از ارض صحبت میکند، بین ﴿ الْعَرْشِ﴾ در آیۀ ۴ و ﴿ الْأَرْضِ﴾ در آیۀ ۵ چندین عالم و موضوعات مختلف وجود دارد، اما خدا برای کل این فضا تنها اسم ﴿ السَّماءِ﴾ را مطرح میکند. پس مفهوم ﴿ السَّماءِ﴾ در این جا، فضای عظیم و بزرگ خالی است که از عرش تا فرش را دربر میگیرد. این تقریباً از وسیعترین مصادیق سماء در قرآن است؛ یعنی آسمان شهود. سماء در اینجا میشود آسمان شهود. در کل این فضا از عرش تا زمین تدبیر امور انجام میشود. گفته نمیشود که امر پایین میآید؛ بلکه خدا در اینجا فرموده ﴿ یُدَبِّرُ﴾، یعنی امر تدبیر یا به عبارت دیگر دبُر چینی میشود. بنابراین مراحل مختلف امر، در بین عرش تا فرش واقع میشود. توضیح بیشتر این موضوع انشاءالله در قسمت آسمانها در بحثهای مربوطه مطرح خواهد شد.
آیا میشود امور توسط انسانها دیده شود؟
عموم آدمها بارها هنگامی که در خواب بالا میروند، مراحل مختلف امورشان را میبینند، یا به عبارت دیگر امورشان را در ارتفاعات مختلف میبینند. اما چون در دنیا امورشان را در قالب ماجرا میبینند، نمیتوانند با چیزی که در خواب دیدهاند تطبیق دهند و متوجه نمیشوند چیزی که در خواب دیدهاند کدام امرشان است و چه زمانی واقع میشود. به عبارت دیگر، دانش تعبیر را ندارند. پس یک مسیر که امر در آسمانها دیده میشود، مسیر خواب است. یک مسیر دیگر این که شما در بیداری شما نشستهاید و مشغول کارتان هستید، به دلتان است که فلان ماجرا برای شما پیش میآید، بعد میبینید که پیش آمد. به دلتان است یعنی چشم قلب دارد میبیند. مثلاً امر وارد آسمان اول شده و شما متوجه شدهاید. اگر گنگ باشد، میگویید به دلم افتاده است که یک چنین ماجرایی وجود دارد، ماجرا را خیلی کلی توضیح میدهید. اگر برایتان واضح شده باشد، واضح توضیح میدهید. بعضی وقتها آدمها حتی جزئیات ماجرایی را که میخواهد برایشان پیش بیاید را میگویند؛ پس امر را دارند میبینند.
برخی افراد ده دقیقه میخوابند و وقتی بیدار میشوند، ماجرایی تعریف میکنند که بلافاصله به همان صورت برایشان واقع میشود. در اینجا اصطلاحاً گفته میشود که آنها امر مادی را میبینند. شکل و شمایل امر هر قدر به زمین نزدیکتر میشود، به شکل و شمایل مادی نزدیکتر میشود. اگر صحنۀ امر شکل و شمایل بَدَوی داشته باشد، برای مثال به شکل یک جامعۀ بدوی یا یک قبیلۀ بدوی، میشود امر دخان؛ یعنی امر به عالم دخان رسیده است. اگر شکل و شمایل امروزی داشته باشد، یعنی امر در عالم مادی آمده است. وقتی دقیقاً طبق همان زمان یا با همان افرادی که دیده شده واقع شود، یعنی کاملاً زمان و اشخاص به آن امر تعلق گرفته است.
رزق انسان
از دیگر مصادیق دلیل پرداختن به آسمانها، موضوع رزق انسان است. رزق انسان هم بخشی از امور است و از آسمان پایین میآید. این موضوع آیات مختلفی داشته و بحث جالبی دارد؛ مثلاً در آیۀ ۲۲ ذاریات خداوند میفرماید: ﴿ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ﴾، رزق شما در آسمان در قالب امور است و پایین میآید. انسان دوست دارد که بداند رزقش چیست. علاوه بر دوست داشتن، نیاز هم دارد که بداند رزقش چیست. شما وقتی به خانه میرسید، میپرسید که غذا چه داریم؟ در حالی که نیم ساعت دیگر سفره پهن میشود و شما سر سفرۀ غذا مینشینید، اما میخواهید زودتر بدانید و اگر کاری از دستتان برمیآید، برای غذا انجام دهید، اگر چیزی نیاز است تهیه کنید یا اگر کمکی نیاز است انجام دهید.
خداوند اجازه میدهد که انسان رزقش را زودتر ببیند. البته موضوع رزق هم بحث جالبی دارد که انشاءالله در جایگاه خودش صحبت خواهد شد. در بعضی از مواقع رزق شما در آسمان است، در بعضی از مواقع رزق شما در آسمان و زمین است؛ این موضوعات آیات متعددی دارد که انشاءالله سرجای خود صحبت خواهد شد. خداوند اجازه داده است که انسان رزقش را زودتر ببیند. خداوند راه دیدن رزق را باز گذاشته است، ما باید بوسیلۀ تقوا راه را به روی خودمان بازتر کنیم و موانع را کنار بزنیم تا بتوانیم دقیقتر ببینیم. اگر کم و کاستیای وجود دارد دعا کنیم: خدایا! رزقمان را اصلاح کن، خدایا! این مشکلات را از رزقمان برطرف کن، خداوندا! موانع را برطرف کن، خدایا! خیرات و برکات و نعمات رزقمان را بسیار بیشتر کن، خدایا! ارزاق طیب و واسعهای را به ما عطا کن، خدایا! رزقمان را رزق مهدوی قرار بده، خدایا چنین کن، چنان کن … . پس خداوند اجازه میدهد که انسان رزقش را ببیند تا انسان بتواند با دعا دخیل باشد؛ هم زودتر در جریان باشد تا آماده بشود و هم با دعا دخیل باشد.
رزق نوعی از امر است
در موضوع رزق باید توجه داشت که رزق نوعی از امر است، امر رزق انسان. در عوالم و آسمانها وقتی دارد پایین میآید به آن امر گفته میشود. وقتی واقع میشود، گاهی اوقات به آن امر گفته میشود، گاهی اوقات نیز در زمان وقوع و در مقام وقوع با واژههای دیگر مطرح میشود.
مسیر امور از دید کلی چه طور است؟
مسیر امور در دید کلی چه گونه است؟ تمام امور باید از عرش پایین آیند؛ یعنی هر چیزی که وارد شهود میشود ابتدا علم عرشی آن باید معلوم شود و سپس طبق آن علم عرشی، انجام شده و پایین آورده شود. اما مسیر امر تا عرش چگونه است؟ امر قبل از عرش چه مسیری را طی میکند؟
بعضی وقتها امر از غیبِ مطلق، یا به عبارت قرآن از ﴿ الْغَیْبِ﴾ میآید. امر از غیب مطلق به سمت شهود میآید که این موضوع انشاءالله در بحث غیب آسمانها صحبت خواهد شد. بعضی وقتها نیز، امر از نشئات بعدی میآید؛ مانند کوثر. کوثر نیز هنگامی که بخواهد بیاید، وقتی وارد نشئۀ فعلی میشود، اول در عرش وارد میشود و سپس از عرش جاری میشود. جالب است؛ در مورد آنجا که کوثر در عرش میآید و از آنجا میخواهد جاری شود، در حدیث داریم که کوثر نهری است در پایینهای عرش. این ابتدای کوثر در عالم نیست، بلکه ابتدای کوثر در شهود است؛ وگرنه اصل کوثر در قیامت است و از آنجا به نشئۀ فعلی میآید. در نشئۀ فعلی که میآید از عرش سرازیر میشود.
وعدههای الهی در آسمان هستند
از دیگر دلایل پرداختن به آسمان این است که وعدههای الهی در آسمان هستند. این موضوع در آیات مختلفی از قرآن مطرح شدهاست. برای مثال خداوند در آیۀ ۲۲ سوره ذاریات میفرماید: ﴿ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ﴾[۶]، ارزاق شما و وعدههایی که به شما داده میشود در آسمان هستند. آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد؛ برای مثال خداوند در آیۀ ۵۵ سوره یونس میفرماید: ﴿ أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾[۷]، بدانید که در حقیقت آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ خداست. بدانید که در حقیقت وعده خدا حق است. چرا این دو جمله به دنبال هم آمدهاند؟ بنابراین، ﴿ إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ باید با ﴿ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾ مرتبط باشد. ارتباطشان چه گونه است؟ طبق آیه ۲۲ سوره ذاریات وعدهها در آسمان است، لذا خداوند وعدههایی که واقع میشود را هم به تبع بحث آسمان مطرح میکند.
چرا وعدهها در آسمان هستند؟
وعدهها در آسمان هستند زیرا بخشی از امور هستند؛ عالم به عالم پایین میآیند و هنگامی که به برزخ میرسند آسمان به آسمان پایین میآیند تا به دنیا برسند. هر وعده در زمان و مکانی خاص به آن صورتی که درنظر گرفته شده است، واقع میشود. از آن جایی که وعدهها زیر مجموعۀ امور هستند و نوعی از امر هستند، رفتاری که در عالم دارند همان رفتار امر است.
اما چرا موضوع وعده و رزق را، علیرغم اینکه زیر مجموعۀ امور است، زیر مجموعۀ بحث امور مطرح نکردیم؟ زیرا اساس بحث دربارۀ «چرایی پرداختن به آسمان» است و میخواستیم دلایل مختلف پرداختن به آسمان را از درون قرآن مطرح کنیم. بنابراین مهم نیست که کدام مقولات زیرمجموعه یکدیگر هستند، لذا یکییکی موضوعات را لیست کردیم. اما در بحث امور، هر کدام را در جایگاه خودش قرار خواهیم داد و در آنجا این موارد را زیرمجموعه امور بررسی میکنیم.
تزیین آسمان ستارگان برای نظاره کنندگان
در چند آیه قرآن بحث زینت آسمان وجود دارد. برای مثال خداوند در آیۀ ۱۶ سورۀ حجر میفرماید: ﴿ وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ﴾[۸]. خداوند آسمان را با ستارگان تزیین کرده است؛ به عبارت دیگر یک آسمان دنیا وجود دارد و ستارگان در جایگاه زینت آسمان دنیا هستند. آسمان دنیا برزخی است؛ فصل ۱۲ کتاب «سیر آسمانها از نگاه قرآن» به آسمانهای هفتگانۀ برزخی ارتباط دارد. در این فصل بهترتیب از بالا در مورد هر آسمان صحبت میشود. آسمان اول به حسب اهمیتش در فصل ۱۳ بیشتر توضیح داده میشود. در این مورد صحبت خواهد شد که آسمان اول چیست؟ چه چیزهایی در آسمان اول است؟ انشاءالله این سؤالات از جنبههای مختلف توضیح داده میشود.
دلایلی دیگر برای اینکه چرا باید به آسمان نگاه کنیم
یک دلیل دیگر برای پرداختن به آسمان، دعوت خدا برای دیدن و توجه به آسمانها است. این موضوع بارها در قرآن مطرح شده است؛ برای مثال در آیۀ ۱۸۵ سوره اعراف خداوند میفرماید: ﴿ أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[۹] آیا به ملکوت آسمانها و زمین نگاه نمیکنند؟ یا در مثال دیگر خداوند در آیۀ ۱۰۱ یونس میفرماید: ﴿ قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ﴾[۱۰]. خداوند ما را به چه چیزی دعوت میکند؟ به نظاره چیزهایی که در آسمانها و زمین وجود دارد و آیات و انذارهایی که در این محدوده هستند؛ یعنی طبق آیۀ ۱۰۱ سوره یونس باید به موارد زیر بپردازیم:
۱. ﴿ ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾، آنچه در آسمانها و زمین است
۲. ﴿ الْآیاتُ﴾، آیات موجود در آسمانها و زمین
۳. ﴿ النُّذُرُ﴾، انذارهای موجود در آسمانها و زمین
این دعوت یا به نوعی امر خداوند است. اگر بخواهیم خفیفتر بگوییم، دعوت است؛ خداوند دعوت میکند که از این سه بُعد به آسمانها و زمین نگاه کنید. آیات مقولاتی در بالا هستند که در زمان و مکان خاصی واقع میشوند. انذارها نیز این گونه هستند؛ انذار به یک ماجرا، امری است در آسمان که در یک زمان و مکان در زمین واقع میشود. محدودۀ امور بسیار زیاد است و آسمانها پر از امور هستند و ما در کف عالم هستیم. آسمان پر از امور است که در قالب ماجراها، وعدهها، ارزاق، آیات، انذارها و مقولات دیگر دارند پایین میآیند. چرا میگوییم دارند پایین میآیند؟ زیرا در آسمانها جریان وجود دارد.
در آسمانها زندگیهایی وجود دارد و علاوه بر زندگیها، جریاناتی وجود دارد. یکی از جریانهای درون آسمانها، جریان امور و زیر مجموعههای آن است. تعداد زیر مجموعههای امور زیاد است؛ برای مثال آیات، انذارها، ارزاق، وعدهها و مقولات دیگر زیرمجموعه امور هستند. جریان این مقولات در عوالم، به خصوص آسمانها، از بالا به سمت پایین است.
یک نوع دیگر از جریان نیز در عالم وجود دارد که به سوی بالا است. خداوند در آیه ۱۰ سوره فاطر میفرماید: ﴿ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ﴾ [۱۱]، کلام طیب به سوی خدا بالا میرود و خداوند عمل صالح را رفعت میدهد. مثال دیگر دعا است، اگر دعا کنید دعای شما بالا میرود، مسیر دعا به سوی بالا است، مسیر استجابت دعا به سوی پایین است. سلوک و رشد آدمها، یک جریان به سوی بالا است و غیّ (برعکس رشد) جریان به سوی پایین است. غیّ یعنی از سطح صفر برزخ به سوی اعماق رفتن، هر جریان به سوی پایین غیّ محسوب نمیشود. در حالی که حرکت از هر جایی به سمت بالا (در برزخ) رشد حساب میشود. بنابراین در عوالم و آسمانها ضمن اینکه افرادی هستند و زندگیهایی وجود دارد، دو نوع جریان هم وجود دارد: جریان به سوی بالا و جریان به سوی پایین.
آیات دیگری وجود دارد که خداوند دعوت به دیدن آسمان میکند. برای مثال در آیۀ ۶ سوره ق خداوند میفرماید: ﴿ أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ﴾[۱۲] به آسمان نگاه نمیکنند؟ چرا به آسمان نگاه کنند؟ بخاطر این که:
۱. ﴿ کَیْفَ بَنَیْناها﴾، ببینند چگونه آسمان را ساختیم.
۲. ﴿ وَ زَیَّنَّاها﴾، ببینند چگونه زینتش کردیم.
۳. ﴿ وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ﴾، ببینند که هیچ شکافی ندارد.
یا در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره غاشیه مطرح میشود که: ﴿ أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ﴾[۱۳]، ﴿ وَ إِلَى السَّماءِ﴾[۱۴]، آیا به آسمان نگاه نمیکنند؟ پس دعوت خدا به آسمان است. چرا نگاه کنیم؟ که متوجه شویم ﴿ کَیْفَ رُفِعَتْ﴾. تمام اینها از دلایل نگاه کردن و پرداختم به آسمان است.
[۱] ـ [سجده۵] ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾
[۲] – [حدید ۵] ﴿ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾
[۳] ـ [شوری ۵۳] ﴿ صِراطِ اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُور﴾
[۴] ـ [یونس ۳] ﴿ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ﴾
[۵] ـ [سجده۴] ﴿ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ﴾
[۶] ـ [ذاریات۲۲] ﴿ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ﴾
[۷] ـ [یونس۵۵] ﴿ أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ﴾
[۸] ـ [حجر۱۶] ﴿ وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ﴾
[۹] ـ [اعراف۱۸۵] ﴿ أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ﴾
[۱۰] ـ [یونس۱۰۱] ﴿ قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ﴾
[۱۱] ـ [فاطر۱۰] ﴿ مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُورُ﴾
[۱۲] ـ [ق۶] ﴿ أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ﴾
[۱۳] ـ [غاشیه۱۷] ﴿ أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ﴾
[۱۴] ـ [غاشیه۱۸] ﴿ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ﴾