استراق سمع وحی یعنی چه؟ اینکه شیاطین میرفتند استراق سمع میکردند چه معنایی دارد؟ شنیدن صداهای برزخی و شنیدن وحی به چه معناست؟
فرض کنید ما میخواهیم در دنیا پیغامی ببریم. مثلاً شما این پیغام را در کاغذ مینویسید، من آن را برمیدارم و میبرم و به آن کسی که مد نظر شماست میدهم. اما یک موقع شما صحبتی میکنید و من ضبط میکنم و صدای شما را میبرم و به آن کسی که مدنظر شماست میدهم. اینکه من پیغام را بنویسم و ببرم، این یعنی صدا به نوشته تبدیل شده است. پس دیگر استراق سمع جایگاه ندارد. شنیدن وحی دیگر اینجا جایگاه ندارد. چون در قبال وحی، شنیدن مطرح شده است، معلوم میشود که در آسمانها به حالت دیگری یا به یک حالت نوشتار تبدیل نشده و قابل شنیدن است. وحی در خلال حرکتش در آسمانها، از بالای آسمان هفتم میخواهد پایین بیاید و به رسولی وحی شود، در کل مسیر شنیداری است و تبدیل به نوشتاری نشده است. یک کتابچه یا یک نامۀ دربستهای نیست که مثلاً در جعبهای گذاشته باشند. هر چه هست شنیداری است.
وقتی که شما صحبتی میکنید و ضبط میکنید، آن هم یک نوع تبدیل است. شما به یک چیزی تبدیل کردهاید. شخصی که میخواهد بشنود، دوباره آن را از حالتِ ضبط، به صدا تبدیل میکند. او دستگاهی دارد که این تبدیل را انجام میدهد. در حین مسیر هم شنیداری نیست، مگر کسی که دستگاه تبدیلش را داشته باشد.
ماجرای وحی چیست؟ وحیای که ملائک میخواهند بیاورند، صداست. مرسوله نیست، صدا را میآورند. نه فقط بر رسول، بلکه بر خیلی از افراد دیگر. شما واژۀ وحی را که در قرآن دنبال میکنید، فقط برای رسولان نیست. برای انبیاء(علیهمالسلام) هم وجود دارد، برای مریم(سلاماللهعلیها) هم بوده، برای مادر موسی(سلاماللهعلیها) هم بوده و برای خیلی کسان دیگر. وحی فقط برای السابقون نیست. برای خیلی از افراد وحی بوده و این وحی را ملائک میآوردند، یعنی صدا را میآوردند. حاملِ خودِ صدا بودند.
مثالی که در دنیا شبیه این است، چیست؟ به عنوان مثال در برخی فیلمهای دفاع مقدس، در جادههای جبهه داشتیم. از دور آرام آرام صدایی میآید. گوش میکنیم و میبینیم که یک ماشین دارد میآید. روی آن بلندگو گذاشتهاند و مثلاً صدای آقای آهنگران است. میآید و میآید تا نزدیکِ ما میرسد. بعد عبور میکند و آنطرفتر میرود. ما با صدا متوجه میشویم که ماشینی دارد میآید. نگاه به جاده میکنیم و میبینیم از آن دوردست آرام آرام ماشینی پیدا شد. آمد و از جلوی ما عبور کرد. آن چیزی که برای ما پررنگ است، صدا است. یا فرض کنید در سنگر که نشستهایم، دیگر ماشین را نمیبینیم. اما از صدا معلوم است که چهقدر دور است. وقتی کمکم با فاصله آشنا شویم، به محض اینکه برسد، میگوییم ماشین رسید. چون قبلاً هم ماشین را دیدهایم، وقتی که در سنگر نشستهایم، میدانیم که چه ماشینی است و الان حدوداً کجاست و زمانی را که عبور میکند متوجه میشویم.
در برزخ هم تقریباً چنین حالتی است. وحیهای مختلفی که خداوند میفرستد، شنیداری هستند. از طرفی حتی در قرآن داریم که ما امرِ هر آسمان را به آن وحی کردیم. حتی این موضوع وجود دارد که خداوند به زمین وحی میکند. یعنی وحی به موضوعات مختلف، بعضیهایش شنیداری است و درون بعضیهایش هم «حالت» وجود دارد.
شیاطین هم کنجکاو بودند. میرفتند و کمین میزدند. ملائک که میآمدند و رد میشدند، صدا را با خودشان حمل میکردند. مثلاً ده روز مانده بود که به زمین برسد، اینها از ده روز زودتر متوجه میشدند. میآمدند و به دوستانشان میگفتند که در آسمان یک چنین خبری هست و میخواهد واقع شود. میتوانیم تصویری از آن درست کنیم که مثلاً ملائک بلندگویی دارند. بلندگو مدام حرف را دارد پخش میکند تا اینکه این نوار را در زمین به آن فرد مدنظر برسانند. در اینجا تا همین قدر وارد شویم، وارد جزئیاتش نشویم. تا همین قدر بگوییم که یک صدایی بوده و اگر هر جای آسمان کمین میزدند، میتوانستند آن صدا را بشنوند. وقتی ملائک با یک سرعت ثابتی داشتند آن را میآوردند، شیاطین میشنیدند و با سرعت بیشتری پایین میآمدند تا خبر بدهند. یا میخواستند بشنوند که بدانند ماجرا چیست و عکسالعمل نشان دهند.
بعضی وحیها تا قلب پایین میآید و انسان با گوشِ قلب میشنود. بعضی وحیها تا آسمانها پایین میآید و شما با گوشِ جسمِ برزخیتان میشنوید. اهل برزخ در برزخ هستند و مدام برای ایشان وحی میشود. خدا دوستشان دارد و مدام با آنها صحبت میکند. نه اینکه کلامی که ایجاد میشود، از دهان خدا باشد. خدا دهان ندارد، اما کلام را ایجاد میکند. ملائک میدانند که این کلام باید برای چه کسی برده شود. میآورند و به فرد میرسانند. در خودِ برزخ، بحث «وحی باصدا» زیاد است. حتی بعضی از آن در دنیا هم آورده میشود. مثلاً مریم (سلاماللهعلیها) نه اینکه با قلبش میشنید، بلکه با گوشِ جسمِ برزخی خود میشنید. یا مثلاً مادر موسی (علیهالسّلام) با گوشِ جسمی برزخی میشنید. باید به این صورت درنظر گرفت. حال شیاطین میخواهند رصد کنند و ببینند ماجرا چیست. با استراق سمعِ وحیهای مختلف، متوجه شوند که در نظام خداوندی، در پهنۀ آسمانهای هفتگانه و زمین چه در حال انجام است و چه قرار است انجام بشود. و حداقل اینکه به دوستانشان خبر بدهند.