چرایی پرداختن به آسمان‌ها و زمین ـ ۲

بحثمان درباره چرایی پرداختن به آسمان‌ها بود. دلیل اولی که مطرح کردیم، عبارت بود از نگاه و بررسی آینده و گذشته، از طریق آسمان و زمین؛ که در گفتار قبل بیان شد. در این گفتار به دنبال دلایل قرآنی دیگری برای پرداختن به آسمان‌ها هستیم.

نزول امور از آسمان‌ها

در گفتار قبلی بحث‌‏مان دربارۀ «چرایی پرداختن به آسمان‌ها» بود. اولین دلیلی که مطرح شد، عبارت بود از «نگاه و بررسی آینده و گذشته از طریق آسمان و زمین». اکنون برخی دیگر از دلایل قرآنی پرداختن به آسمان‌ها مطرح خواهد شد. یکی از موضوعاتی که در قرآن مطرح شده است، بحث امور در آسمان‌ها است. به‌خاطر امور باید به آسمان‌ها پرداخت.

ماجرا چیست؟ خداوند این‌گونه قرار داده است که امور از عرش تدبیر شده و در خلال آسمان‌های هفت‏گانه پایین می‌آیند. امور آسمان به آسمان پایین می‌آیند تا به زمین می‌‏رسند. تدبیر شدن امور از عرش در بعضی از آیات قرآن وجود دارد. ادامه‌‏اش در آیۀ ۵ سورۀ سجده آمده است: ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ﴾[۱] امور تدبیر می‏‌شوند از آسمان به سوی زمین. ﴿ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾ سپس وقتی در زمین کار انجام می‌شود، دوباره امور به سمت بالا می‌‏روند. امور هزار سال بالا می‌‏روند تا به مکان تجمیع امور برسند که این موضوع بحث مفصلی دارد و ان‏شاءالله در قسمت‏‌های بعدی به آن پرداخته می‌شود. اما به حسب این که امور پایین آورده می‌‏شوند و امور به ما ارتباط پیدا می‏‌کنند، انسان مشتاق است که زودتر ببیند امور در چه وضعیتی هستند. او می‌خواهد بداند، چه امرهایی را خداوند برایش قرار داده است؟ این امور در چه وضعیت‌‏هایی هستند؟ در خلالی که در آسمان دارند پایین می‏‌آیند، چه چیزهایی به امور اضافه می‌‌شود؟ چه چیزهای جدیدی به امور تعلق می‏‌گیرد که با توجه به آن یک آسمان یا دو آسمان پایین‏ می‌آیند تا این که در نهایت به زمین برسند؟ پس به‌خاطر بحث امور هم که شده، انسان نیاز دارد که به آسمان‌ها بپردازد و جستجو کند.

نگاهی تصویری به امور

تصور کنید که در حال خودتان هستید و دارید به آسمان نگاه می‌کنید. می‌بینید یک مجموعه نوری در حال پایین آمدن است که پایین‏‌های این نور، چیزی مانند ابر نورانی است و برای شما جلب توجه می‏‌کند. دقت که می‌کنید، می‌بینید در این ابر شکل‏‌هایی دیده می‌شود. در شکل‌‌ها که دقیق‌تر می‌‏شوید، می‌بینید که خودتان هستید. خود شما هستید و خداوند می‌خواهد خیر بسیار بزرگی به شما عطا کند و مراحلش را دارید می‌بینید. می‌بینید که این ابر حاکی از یک ماجرای سه یا چهار روزه است و خداوند در این مدت خیر بزرگی را به شما عطا می‏‌کند. می‌بینید ماجرای جالب و تحول بسیار بزرگی است و لذت می‌برید. با خود می‏‌گویید چه تخلیل جالبی! اما تخیل‌پردازی دیگر کافی است، به ادامه کارم برسم‏!

دو یا سه ساعت بعد، می‌بینید اتفاقاتی دارد برای شما پیش می‌آید، اخبار جالبی را می‌شنوید و به سرعت نیز جلو می‌روند. تعجب می‌کنید، مقداری که این ماجراها پیش می‌روند، به یاد آن ابر نورانی می‏‌افتید. با خود می‏‌گویید: این اتفاقات دقیقاً طبق شکل‌های درون آن ابر دارند انجام می‌شوند؛ همان ابر نورانی که ماجرای خودم درونش بود. به دوست‌‏تان می‏‌گویید: من در حال تخیل بودم و ابری را از جنس نور دیدم، چیزی شبیه به هالوگرام که شکل‌‌های جالبی داشت و متحرک بود. خودم را در آن ابر دیدم، حرکت کردم، جلو رفتم و خیرات مختلفی به من عطا شد، دیدم خیر بسیار بزرگی عطا شد و ماجرا‌های دیگر پیش آمد. اکنون عین همان ماجراها در زمین در حال وقوع است! چگونه ممکن است؟! دوست شما در پاسخ می‏‌گوید: آن ابر نورانی امر شما بود، شما امر خودت را دیدی. می‏‌پرسید: مگر امر نورانی است؟

تازه تصویری از امور در ذهن ایجاد می‌شود. امر به نسبت اشیاء دنیا از جنس نور است؛ نوری که شکل دارد. اگر تصور دیگری از امر بخواهیم داشته باشیم، امر مانند شفق‏‌های قطبی است. امر پایین می‌آید و به آن میزانی که به پایین می‏‌رسد، اشیاء و افراد را به کار می‌‏گیرد. هنگامی که افراد و اشیاء را به کار گرفت، صحنه‏‌های مختلف طبق همان امر انجام می‌شود.

بازگشت امرِ انجام‌شده به سوی خدا

امر مانند مداد نیست که مصرف شود و تمام شود، وقتی که در پایین کار انجام شد، آن امری که به صورت ابر نورانی بود همچنان وجود دارد؛ تمام نشده است، بلکه واقع شده است. حالا امر چه می‌شود؟ دوباره باز می‏‌گردد و به پیشگاه خدا می‌رود. برای چه نابود شود؟

هنگامی که خدا انسان‏‌ها را خلق کرد، آن‌ها را به زمین آورد و در قیامت دوباره به پیشگاه خودش برمی‌گرداند. همه انسان‌ها نزد خدا جمع می‏‌شوند تا خداوند با آن‌ها صحبت کند و به حسابشان رسیدگی کند. امور هم از ارتفاعات بسیار بالا شروع می‌‏شوند، عالم به عالم پایین می‌آیند، به برزخ که می‌‏رسند آسمان به آسمان پایین می‌آیند، به دنیا که می‏‌رسند تأثیر خود را می‏‌گذارند و دوباره همۀ آن‌ها به سوی خدا برمی‌گردند: ﴿ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[۲] یا ﴿ إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ[۳]؛ ‏﴿ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾ یعنی مرجِعی وجود دارد. مرجع هم اسم مکان و هم اسم زمان است. یعنی تمام امور باید در یک زمان و مکان مشخص جمع شوند؛ پس هیچ امری نباید نابود شود. از ابتدای قیامت که امور دوباره آورده می‌‏شوند، تا به آن جایگاهی برسند که خداوند می‏‌خواهد جمع‏شان کند (مرجِع امور)، طبق آیۀ ۵ سوره سجده هزار سال بالا می‌روند: ﴿ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾ هزار سال بالا می‌روند تا دوباره به آن ارتفاع برسند.

منظور از «سماء» در آیه ۵ سوره سجده آسمان شهود است

در آیۀ ۵ سجده گفته می‌شود که خداوند امور را از ﴿ السَّماءِ﴾ به سمت زمین تدبیر می‌کند: ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ﴾. ﴿ السَّماءِ﴾ در این آیه چه معنا است؟ طبق آیات دیگر تدبیر امر از عرش صورت می‏‌گیرد. برای مثال در آیه ۳ سوره یونس به صراحت این موضوع گفته شده است: ﴿ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾[۴].  طبق آیه ۴ سوره سجده نیز، تدبیر امور از عرش صورت می‌گیرد. در آیۀ ۴ سوره سجده خداوند می‌‏فرماید: ﴿ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی‏ سِتَّهِ أَیَّامٍ﴾[۵] خداوند آسمان‏‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد، ﴿ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ﴾ سپس استیلا بر عرش را جاری کرد. بعد در آیۀ ۵ می‌‏فرماید: ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾؛ بنابراین تدبیر امور در عرش انجام می‌شود.

کمی جلوتر خداوند از ارض صحبت می‌کند، بین ﴿ الْعَرْشِ﴾ در آیۀ ۴ و ﴿ الْأَرْضِ﴾ در آیۀ ۵ چندین عالم و موضوعات مختلف وجود دارد، اما خدا برای کل این فضا تنها اسم ﴿ السَّماءِ﴾ را مطرح می‌کند. پس مفهوم ﴿ السَّماءِ﴾ در این جا، فضای عظیم و بزرگ خالی است که از عرش تا فرش را دربر می‌‏گیرد. این تقریباً از وسیع‌‏ترین مصادیق سماء در قرآن است؛ یعنی آسمان شهود. سماء در اینجا می‌شود آسمان شهود. در کل این فضا از عرش تا زمین تدبیر امور انجام می‌شود. گفته نمی‌شود که امر پایین می‌آید؛ بلکه خدا در اینجا فرموده ﴿ یُدَبِّرُ﴾، یعنی امر تدبیر یا به عبارت دیگر دبُر چینی می‌شود. بنابراین مراحل مختلف امر، در بین عرش تا فرش واقع می‌شود. توضیح بیشتر این موضوع ان‏شاءالله در قسمت آسمان‏‌ها در بحث‏‌های مربوطه مطرح خواهد شد.

آیا می‌­شود امور توسط انسان‌ها دیده شود؟

عموم آدم‏‌ها بارها هنگامی که در خواب بالا می‌روند، مراحل مختلف امورشان را می‌بینند، یا به عبارت دیگر امورشان را در ارتفاعات مختلف می‌بینند. اما چون در دنیا امورشان را در قالب ماجرا می‌بینند، نمی‌‏توانند با چیزی که در خواب دیده‌اند تطبیق دهند و متوجه نمی‌شوند چیزی که در خواب دیده‌اند کدام امرشان است و چه زمانی واقع می‌شود. به عبارت دیگر، دانش تعبیر را ندارند. پس یک مسیر که امر در آسمان‏‌ها دیده می‌شود، مسیر خواب است. یک مسیر دیگر این که شما در بیداری شما نشسته‏‌اید و مشغول کارتان هستید، به دل‏تان است که فلان ماجرا برای شما پیش می‌آید، بعد می‌بینید که پیش آمد. به دلتان است یعنی چشم قلب دارد می‌بیند. مثلاً امر وارد آسمان اول شده و شما متوجه شده‌اید. اگر گنگ باشد، می‌گویید به دلم افتاده است که یک چنین ماجرایی وجود دارد، ماجرا را خیلی کلی توضیح می‌دهید. اگر برای‏تان واضح‏ شده باشد، واضح‏ توضیح می‌دهید. بعضی وقت‏‌ها آدم‏‌ها حتی جزئیات ماجرایی را که می‌‏خواهد برای‏شان پیش بیاید را می‌‏گویند؛ پس امر را دارند می‌بینند.

برخی افراد ده دقیقه می‌‌خوابند و وقتی بیدار می‌شوند، ماجرایی تعریف می‌کنند که بلافاصله به همان صورت برایشان واقع می‌شود. در اینجا اصطلاحاً گفته می‌شود که آن‌ها امر مادی را می‌بینند. شکل و شمایل امر هر قدر به زمین نزدیک‏‌تر می‌شود، به شکل و شمایل مادی نزدیک‌تر‏ می‌شود. اگر صحنۀ امر شکل و شمایل بَدَوی داشته باشد، برای مثال به شکل یک جامعۀ بدوی یا یک قبیلۀ بدوی، می‌شود امر دخان؛ یعنی امر به عالم دخان رسیده است. اگر شکل و شمایل امروزی داشته باشد، یعنی امر در عالم مادی آمده است. وقتی دقیقاً طبق همان زمان یا با همان افرادی که دیده شده واقع شود، یعنی کاملاً زمان و اشخاص به آن امر تعلق گرفته است.

رزق انسان

از دیگر مصادیق دلیل پرداختن به آسمان‌ها، موضوع رزق انسان است. رزق انسان هم بخشی از امور است و از آسمان پایین می‌‏آید. این موضوع آیات مختلفی داشته و بحث جالبی دارد؛ مثلاً در آیۀ ۲۲ ذاریات خداوند می‌فرماید: ﴿ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ﴾، رزق شما در آسمان در قالب امور است و پایین می‏‌آید. انسان دوست دارد که بداند رزقش چیست. علاوه بر دوست داشتن، نیاز هم دارد که بداند رزقش چیست. شما وقتی به خانه می‏‌رسید، می‌‏پرسید که غذا چه داریم؟ در حالی که نیم ساعت دیگر سفره پهن می‌‏شود و شما سر سفرۀ غذا می‌‏نشینید، اما می‏‌خواهید زودتر بدانید و اگر کاری از دست‏تان برمی‌آید، برای غذا انجام دهید، اگر چیزی نیاز است تهیه کنید یا اگر کمکی نیاز است انجام دهید.

خداوند اجازه می‌‏دهد که انسان رزقش را زودتر ببیند. البته موضوع رزق هم بحث جالبی دارد که ان‏شاءالله در جایگاه خودش صحبت خواهد شد. در بعضی از مواقع رزق شما در آسمان است، در بعضی از مواقع رزق شما در آسمان و زمین است؛ این موضوعات آیات متعددی دارد که ان‏شاءالله سرجای خود صحبت خواهد شد. خداوند اجازه داده است که انسان رزقش را زودتر ببیند. خداوند راه دیدن رزق را باز گذاشته است، ما باید بوسیلۀ تقوا راه را به روی خودمان بازتر کنیم و موانع را کنار بزنیم تا بتوانیم دقیق‏‌تر ببینیم. اگر کم و کاستی‌‏ای وجود دارد دعا کنیم: خدایا! رزق‏مان را اصلاح کن، خدایا! این مشکلات را از رزق‏مان برطرف کن، خداوندا! موانع را برطرف کن، خدایا! خیرات و برکات و نعمات رزق‏مان را بسیار بیشتر کن، خدایا! ارزاق طیب و واسعه‌‏ای را به ما عطا کن، خدایا! رزق‏مان را رزق مهدوی قرار بده، خدایا چنین کن، چنان کن … . پس خداوند اجازه می‌‏دهد که انسان رزقش را ببیند تا انسان بتواند با دعا دخیل باشد؛ هم زودتر در جریان باشد تا آماده بشود و هم با دعا دخیل باشد.

رزق نوعی از امر است

در موضوع رزق باید توجه داشت که رزق نوعی از امر است، امر رزق انسان. در عوالم و آسمان‌‏ها وقتی دارد پایین می‏‌آید به آن امر گفته می‏‌شود. وقتی واقع می‌‏شود، گاهی اوقات به آن امر گفته می‏‌شود، گاهی اوقات نیز در زمان وقوع و در مقام وقوع با واژه‏‌های دیگر مطرح می‏‌شود.

مسیر امور از دید کلی چه طور است؟

مسیر امور در دید کلی چه گونه است؟ تمام امور باید از عرش پایین آیند؛ یعنی هر چیزی که وارد شهود می‌‏شود ابتدا علم عرشی آن باید معلوم شود و سپس طبق آن علم عرشی، انجام شده و پایین آورده شود. اما مسیر امر تا عرش چگونه است؟ امر قبل از عرش چه مسیری را طی می‌‌کند؟

بعضی وقت‌‏ها امر از غیبِ مطلق، یا به عبارت قرآن از ﴿ الْغَیْبِ﴾ می‌‏آید. امر از غیب مطلق به سمت شهود می‌‏آید که این موضوع ان‌‏شاءالله در بحث غیب آسمان‏‌ها صحبت خواهد شد. بعضی وقت‏‌ها نیز، امر از نشئات بعدی می‏‌آید؛ مانند کوثر. کوثر نیز هنگامی که بخواهد بیاید، وقتی وارد نشئۀ فعلی می‌‏شود، اول در عرش وارد می‌‏شود و سپس از عرش جاری می‏‌شود. جالب است؛ در مورد آن‌جا که کوثر در عرش می‌‌‌آید و از آن‌جا می‌‌‌خواهد جاری شود، در حدیث داریم که کوثر نهری است در پایین‌های عرش. این ابتدای کوثر در عالم نیست، بلکه ابتدای کوثر در شهود است؛ وگرنه اصل کوثر در قیامت است و از آن‌جا به نشئۀ فعلی می‌‏آید. در نشئۀ فعلی که می‏‌آید از عرش سرازیر می‏‌شود.

وعده‌های الهی در آسمان هستند

از دیگر دلایل پرداختن به آسمان این است که وعده‏‌‌های الهی در آسمان هستند. این موضوع در آیات مختلفی از قرآن مطرح شده‌است. برای مثال خداوند در آیۀ ۲۲ سوره ذاریات می‌فرماید: ﴿ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ[۶]، ارزاق شما و وعده‏‌هایی که به شما داده می‌‏شود در آسمان هستند. آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد؛ برای مثال خداوند در آیۀ ۵۵ سوره یونس می‌فرماید: ﴿ أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ[۷]، بدانید که در حقیقت آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آنِ خداست. بدانید که در حقیقت وعده خدا حق است. چرا این دو جمله به دنبال هم آمده‌‌اند؟ بنابراین، ﴿ إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ باید با ﴿ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾ مرتبط باشد. ارتباط‏‌شان چه گونه است؟ طبق آیه ۲۲ سوره ذاریات وعده‌‏ها در آسمان است، لذا خداوند وعده‌‏هایی که واقع می‌‏شود را هم به تبع بحث آسمان مطرح می‌‏کند.

چرا وعده‏‌ها در آسمان هستند؟

وعده‏‌ها در آسمان هستند زیرا بخشی از امور هستند؛ عالم به عالم پایین می‌‏آیند و هنگامی که به برزخ می‌رسند آسمان به آسمان پایین می‌‏آیند تا به دنیا برسند. هر وعده در زمان و مکانی خاص به آن صورتی که درنظر گرفته شده است، واقع می‌‏شود. از آن جایی که وعده‌‏ها زیر مجموعۀ امور هستند و نوعی از امر هستند، رفتاری که در عالم دارند همان رفتار امر است.

اما چرا موضوع وعده و رزق را، علی‌رغم اینکه زیر مجموعۀ امور است، زیر مجموعۀ بحث امور مطرح نکردیم؟ زیرا اساس بحث دربارۀ «چرایی پرداختن به آسمان» است و می‏‌خواستیم دلایل مختلف پرداختن به آسمان را از درون قرآن مطرح کنیم. بنابراین مهم نیست که کدام مقولات زیرمجموعه یکدیگر هستند، لذا یکی‌یکی موضوعات را لیست کردیم. اما در بحث امور، هر کدام را در جایگاه خودش قرار خواهیم داد و در آن‌جا این موارد را زیرمجموعه امور بررسی می‌کنیم.

تزیین آسمان ستارگان برای نظاره کنندگان

در چند آیه قرآن بحث زینت آسمان وجود دارد. برای مثال خداوند در آیۀ ۱۶ سورۀ حجر می‌‏فرماید: ﴿ وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ[۸]. خداوند آسمان را با ستارگان تزیین کرده است؛ به عبارت دیگر یک آسمان دنیا وجود دارد و ستارگان در جایگاه زینت آسمان دنیا هستند. آسمان دنیا برزخی است؛ فصل ۱۲ کتاب «سیر آسمان‌‌‌ها از نگاه قرآن» به آسمان‏‌های هفت‏‌گانۀ برزخی ارتباط دارد. در این فصل به‌ترتیب از بالا در مورد هر آسمان صحبت می‌‏‌شود. آسمان اول به حسب اهمیتش در فصل ۱۳ بیشتر توضیح داده می‌‌شود. در این مورد صحبت خواهد شد که آسمان اول چیست؟ چه چیز‌هایی در آسمان اول است؟ ان‏شاءالله این سؤالات از جنبه‏‌های مختلف توضیح داده می‌‌شود.

دلایلی دیگر برای اینکه چرا باید به آسمان نگاه کنیم

یک دلیل دیگر برای پرداختن به آسمان، دعوت خدا برای دیدن و توجه به آسمان‏‌ها است. این موضوع بار‌ها در قرآن مطرح شده است؛ برای مثال در آیۀ ۱۸۵ سوره اعراف خداوند می‌‌فرماید: ﴿ أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ[۹] آیا به ملکوت آسمان‏‌‌ها و زمین نگاه نمی‌‏کنند؟ یا در مثال دیگر خداوند در آیۀ ۱۰۱ یونس می‌‏فرماید: ﴿ قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ[۱۰]. خداوند ما را به چه چیزی دعوت می‌‏کند؟ به نظاره چیز‌هایی که در آسمان‏‌ها و زمین وجود دارد و آیات و انذار‌هایی که در این محدوده هستند؛ یعنی طبق آیۀ ۱۰۱ سوره یونس باید به موارد زیر بپردازیم:

۱.     ﴿ ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾، آنچه در آسمان‏‌ها و زمین است

۲. ﴿ الْآیاتُ﴾، آیات موجود در آسمان‏‌ها و زمین

۳. ﴿ النُّذُرُ﴾، انذار‌های موجود در آسمان‏‌ها و زمین

این دعوت یا به نوعی امر خداوند است. اگر بخواهیم خفیف‌تر‏ بگوییم، دعوت است؛ خداوند دعوت می‌‏کند که از این سه بُعد به آسمان‏‌ها و زمین نگاه کنید. آیات مقولاتی در بالا هستند که در زمان و مکان خاصی واقع می‌‏شوند. انذارها نیز این گونه هستند؛ انذار به یک ماجرا، امری است در آسمان که در یک زمان و مکان در زمین واقع می‌‏شود. محدودۀ امور بسیار زیاد است و آسمان‏‌ها پر از امور هستند و ما در کف عالم هستیم. آسمان پر از امور است که در قالب ماجرا‌ها، وعده‌‏ها، ارزاق، آیات، انذار‌ها و مقولات دیگر دارند پایین می‌‏آیند. چرا می‌‏گوییم دارند پایین می‌‏آیند؟ زیرا در آسمان‏‌ها جریان وجود دارد.

در آسمان‏‌ها زندگی‏‌هایی وجود دارد و علاوه بر زندگی‏‌ها، جریاناتی وجود دارد. یکی از جریان‌های درون آسمان‌ها، جریان امور و زیر مجموعه‏‌های آن است. تعداد زیر مجموعه‏‌های امور زیاد است؛ برای مثال آیات، انذارها، ارزاق، وعده‏‌ها و مقولات دیگر زیرمجموعه امور هستند. جریان این مقولات در عوالم، به خصوص آسمان‌ها، از بالا به سمت پایین است.

یک نوع دیگر از جریان نیز در عالم وجود دارد که به سوی بالا است. خداوند در آیه ۱۰ سوره فاطر می‌فرماید: ﴿ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ﴾ [۱۱]، کلام طیب به سوی خدا بالا می‌‏رود و خداوند عمل صالح را رفعت می‌دهد. مثال دیگر دعا است، اگر دعا کنید دعای شما بالا می‌‏رود، مسیر دعا به سوی بالا است، مسیر استجابت دعا به سوی پایین است. سلوک و رشد آدم‌‏ها، یک جریان به سوی بالا است و غیّ (برعکس رشد) جریان به سوی پایین است. غیّ یعنی از سطح صفر برزخ به سوی اعماق رفتن، هر جریان به سوی پایین غیّ محسوب نمی‌شود. در حالی که حرکت از هر جایی به سمت بالا (در برزخ) رشد حساب می‌‏شود. بنابراین در عوالم و آسمان‏‌ها ضمن اینکه افرادی هستند و زندگی‏‌هایی وجود دارد، دو نوع جریان هم وجود دارد: جریان به سوی بالا و جریان به سوی پایین.

آیات دیگری وجود دارد که خداوند دعوت به دیدن آسمان می‌کند. برای مثال در آیۀ ۶ سوره ق خداوند می‌فرماید: ﴿ أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ[۱۲] به آسمان نگاه نمی‏‌کنند؟ چرا به آسمان نگاه کنند؟ بخاطر این که:

۱. ﴿ کَیْفَ بَنَیْناها﴾، ببینند چگونه آسمان را ساختیم.

۲. ﴿ وَ زَیَّنَّاها﴾، ببینند چگونه زینتش کردیم.

۳. ﴿ وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ﴾، ببینند که هیچ شکافی ندارد.

یا در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره غاشیه مطرح می‌‏شود که: ﴿ أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ[۱۳]، ﴿ وَ إِلَى السَّماءِ[۱۴]، آیا به آسمان نگاه نمی‏‌کنند؟ پس دعوت خدا به آسمان است. چرا نگاه کنیم؟ که متوجه شویم ﴿ کَیْفَ رُفِعَتْ﴾. تمام این‌ها از دلایل نگاه کردن و پرداختم به آسمان است.


[۱] ـ [سجده۵] ﴿ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ

[۲] – [حدید ۵] ﴿ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ‏ الْأُمُورُ﴾

[۳] ـ [شوری ۵۳] ﴿ صِراطِ اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُور

[۴] ـ [یونس ۳] ﴿ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

[۵] ـ [سجده۴] ﴿ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی‏ سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ

[۶] ـ [ذاریات۲۲] ﴿ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ

[۷] ـ [یونس۵۵] ﴿ أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ

[۸] ـ [حجر۱۶] ﴿ وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ

[۹] ـ [اعراف۱۸۵] ﴿ أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی‏ مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ

[۱۰] ـ [یونس۱۰۱] ﴿ قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ

[۱۱] ـ [فاطر۱۰] ﴿ مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُورُ

[۱۲] ـ [ق۶] ﴿ أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ

[۱۳] ـ [غاشیه۱۷]  ﴿ أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ

[۱۴] ـ [غاشیه۱۸] ﴿ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ

دیدگاهتان را بنویسید

16 − 7 =