وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً (جن: ۷)
و آنها [نيز] آن گونه كه [شما] پنداشتهايد، گمان بردند كه خدا هرگز كسى را زنده نخواهد گردانيد.
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً (جن: ۸)
و ما بر آسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم.
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً (جن: ۹)
و در [آسمان] براى شنيدن، به كمين مىنشستيم، [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد، تير شهابى در كمين خود مىيابد.
خلاصه:
قبل ار بعثت رسول الله (ص) جنیان میتوانستند در بعضی از نقاط آسمانها آزادانه بالا بروند و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد، مىنشستند و استراق سمع میکردند، ولی بعد از بعثت ایشان و نزول قرآن خداوند نگهبانان قدرتمندی در آسمانها قرار داده که نمیگذارند شیطانها استراق سمع کنند و با تیرهایی از شهاب آنها را تعقیب میکنند.
متن تفسیر:
“وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً” “لمس سماء” به معناى نزديك شدن به آسمان به وسيله صعود بدان است، و كلمه “حرس”- به طورى كه گفتهاند اسم جمع كلمه حارس است، و به همين جهت با صفت مفرد توصيف شده، و مراد از “حرس شديد”، نگهبانان قدرتمندى است كه نمىگذارند شيطانها در آسمانها استراق سمع كنند، و به همين جهت دنبالش فرمود: “و شهبا”، كه منظور از شهابها سلاح آن نگهبانان است.
“وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً” از صدر اين آيه اگر منضم با آيه قبلى در نظر گرفته شود اين معنا استفاده مىشود: پر شدن آسمان از حارسان شديد اخيرا پيش آمده، و قبلا چنين نبوده، بلكه جنيان آزادانه به آسمان بالا مىرفتند، و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد مىنشستند. و از ذيل آيه كه با” فاء” تفريع فرموده” فمن …” و ذيل آيه را متفرع بر همه مطالب گذشته نموده، استفاده مىشود كه جنيان خواستهاند بگويند از امروز هر كس از ما بخواهد در آن نقطههاى قبلى آسمان به گوش بنشيند، تيرهاى شهابى را مىيابد كه از خصوصياتش اين است كه تيراندازى در كمين دارد.
[مفاد آيه: “وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ …” و آيه: “وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها …” كه از ممنوع شدن جنيان از صعود به آسمان و استراق سمع، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) خبر مىدهد]
در نتيجه از مجموع دو آيه اين خبر به دست مىآيد كه: جنيان به يك حادثه آسمانى برخوردهاند، حادثهاى جديد كه مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبياء (صلوات اللَّه عليه) رخ داده، و آن عبارت از اين است كه با بعثت آن جناب، جنيان از تلقى اخبار غيبى آسمانى و استراق سمع براى به دست آوردن آن ممنوع شدهاند.
در اينجا به استدلال عجيبى از بعضى از مفسرين بر مىخوريم، و آن اين است كه اين دو آيه رد بر كسانى است كه معتقدند داستان رجم شيطانها از آسمان، قبل از بعثت رسول خدا (ص) هم بوده، و آنچه بعد از بعثت رخ داده پر شدن آسمان از نگهبان است، چون فرموده: “ملئت حرسا” و اين جمله ظهور دارد در اينكه اصل نگهبانان در آسمان بودهاند، آنچه بعد از بعثت رخ داده پر شدن آسمان از نگهبان است. و نيز جمله: “نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ”، ظهور دارد در اينكه ما در آسمان بعضى از نشيمنگاهها را خالى از حارس و شهب مىيافتيم، و اما امروز هيچ جاى خالى نيست، همه جا پر شده، به طورى كه در هر نقطه بنشينى براى استراق سمع شهابى را در كمين مىبينى.
و اين استدلال همانطورى كه گفتيم عجيب است، براى اينكه اگر اين دو آيه مىخواستند از پر شدن آسمان از حارسان و زياد شدن عدد آنان به حدى كه جاى خالى در آن نمانده خبر دهد، بايد نفى را متوجه شنيدن از تمامى نقاط كند، در قبال وضع گذشته كه جنيان مىتوانستند در بعضى نقاط بنشينند، و اسرار را بشنوند، نه اينكه نفى را متوجه صرف شنيدن كند، و ما مىبينيم در آيه شريفه “فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً” سخنى از همه نقاط و بعضى نقاط نگفته، تنها فرموده: هر كس از جنيان بخواهد چيزى بشنود شهابى را در كمين مىبيند.
و بر فرض قبول كنيم كه از اين عبارت نفى كلى استفاده مىشود و مىخواهد سمع را على الاطلاق نفى كند و همين مقدار در نفى كلى كافى باشد، ليكن همين كه مىدانيم غرض خبر دادن از پر شدن آسمان از حارسان است، با اينكه قبلا بعضى از نقاطش خالى بوده، و همچنين اينكه جمله “فَمَنْ يَسْتَمِعِ …” را مقيد كرد به قيد “الان”، خود دليل بر اين است كه امر جديدى در باره رجم جن رخ داده، و آن امر جديد اين است كه جنيان را از تمامى نقاط رجم مىكنند، و از بگوش نشستن آنان به طور مطلق جلوگيرى مىشود، در حالى كه قبلا اينطور نبوده، و آنها مىتوانستهاند در بعضى از نقاط استراق سمع كنند، و كسى جلوگيرى ننمايد، و اين مقدار براى اثبات ادعاى مدعى كافى است.
و بايد اين را هم متوجه بود كه مفاد آيه رخ دادن رجم جن به وسيله شهاب رصد است، نه پيدايش اصل شهاب آسمانى، پس اين اشكال وارد نيست كه كسى بگويد شهابها قبل از زمان رسول خدا (ص) و نزول قرآن هم بودند، چون آنچه از قرآن استفاده مىشود اين است كه در عهد رسول خدا (ص) اين حادثه رخ داد، كه شيطانها به وسيله شهاب رجم شدند، و قرآن در هيچ موردى متعرض اصل شهابها نشده، و ما در اول سوره صافات هم مطالبى مربوط به اين بحث ايراد كرديم.[۱]
[۱] ترجمه تفسیر الميزان، جلد ۲۰، صفحات ۶۶ و ۶۷