«تفکّر» در قبال ساحت دوّم و سوّم توحید واقع میشود
مؤمنین معمولا میگویند که به مخلوقات خدا نگاه کنید و خدا را نتیجه بگیرید؛ یعنی از کثرت به وحدت. در حالی که آیه ۱۹۱ آل عمران برعکس این است: وقتی که متوجه خدا شدی، بلافاصله به نظام خدا بپرداز. از ساحت اول توحید، بلافاصله به ساحت دوم توحید برو. بیا در نظام و در آن این نتایج را بگیر: «ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار». تفکر ما درست برعکس است. تفکر ما انسانها برعکس است.
این سه آیه درباره تفکر، در یک دید کلّی در مسیر برگشت است و نه مسیر رفت. در مسیر رفت شما نظام خدا را میبینید و فراتر از آن میروید و خود خدا را نتیجه میگیرید. این میشود مسیر رفت. اما این سه آیه در مسیر برگشت است: وقتی که خودت را در محضر خدا احساس میکنی، بلافاصله خودت را منتقل کن به نظام خداوندی (طبق آیات ۱۹۱ آل عمران و ۸ روم) و بلافاصله خودت را منتقل کن به جایگاه خودت در این نظام خداوندی (طبق آیه ۱۳ سوره جاثیه). این مسیر، مسیر برگشت است.
پس ساختار بحث تفکر در آسمانها و زمین در قرآن، تفکر در مسیر برگشت است؛ در مسیر رفت صحبت نمیشود. از توحید در ذات، به توحید در نظام و بعد توحید در خلافت منتقل میشود. آیه ۱۳ سوره جاثیه، توحید در خلافت است؛ یعنی ساحت سوم توحید. در این آیه جایگاه خلیفه رب در این نظام و نسبت خلیفه رب با نظام مطرح شود.
ما در این گفتار صحبت از تفکر در آسمانها و زمین داشتیم. آیا تا کنون در جهان اسلام تفکر شده است؛ یعنی نوعی به آسمانها و زمین پرداختهاند که نظام نتیجه گرفته شود؟ در غرب چهطور؟ آیا دانشمندی بوده است که کلامش بوی تفکّر در آسمانها و زمین بدهد؟ احتمالا کسانی بودهاند که وقتی نگاه میکنند، نظام را نتیجه بگیرند.