نجوم، یک علم خدایی است. اصلا خدا طبق آیة ۱۶ سورة نحل، دانش نجوم را گذاشته است برای هدایت: «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ». چند آیه وجود دارد دربارة اینکه اساس پرداختن به ستارگان درست است. طبق آیة ۸۸ سورة صافات که مربوط به دوران جوانی ابراهیم(ع) است، زمانی که ایشان میخواهد بتها را بشکند و قبل از شکستن بتها دارد ستارگان را نگاه میکند. رفتار عمومی مردم آن زمان، پرداختن به علم نجوم بوده است. ابراهیم(ع) از طریق نجوم دارد آینده ها را نگاه میکند، تا اینکه به ماجرای امام حسین(ع) میرسد که هنوز واقع نشده است و حدودا ۲۶۰۰ سال بعد از ابراهیم(ع) میخواهد واقع شود. امر ماجرای امام حسین(ع) دارد پایین میآید و او در آسمان این امر را میبیند.
در ماجرای ستارگان علوم مختلفی وجود دارد: دانش امر؛ و دانش نظم. ممکن است کسی از چینش ستارگان صحنهها را مطالعه کند و کاری به امور نداشته باشد. به این که امر از کجا پایین میآید کاری نداشته باشد. شاید ابراهیم(ع) در آیة ۸۸ صافات به این شکل ستارگان را مطالعه میکرد و با چینش ستارگان کار داشت. بعضیها امور را دنبال میکنند و بعضی هم تلفیقی از این دو را دنبال میکنند؛ تلفیقی از نظم ستارگان و امور در خلال ستارگان. پس در هر حال، اصل علم نجوم ممدوح است و از این طریق تا آیندههای دور را میشود نگاه کرد.
مثلا آیة ۹ سوره سبأ[۵]، در این راستاست که چرا کفار از طریق آسمان و زمین آیندهها و گذشتهها را مطالعه و نظاره نمیکنند؛ یعنی باید نظاره کنند. اگر خدا دربارة کفّار میفرماید، یعنی تا این حد راه باز است؛ یعنی هدی للنّاس. یعنی خدا موضوعِ «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» را تا حدی پایین آورده که هدی للناس باشد، نه «هدی للمتقین» یا «هدی لاولی الالباب». آن قدر خداوند در دسترس و در معرض قرار داده که حتی کافر هم میتواند مطالعه کند.
البته دانش نجوم در خلال زمان دچار تغییرات شد، که در آینده مطرح خواهیم کرد؛ اما قابل استفاده است و باید روی آن کار کرد.
علم نجوم را زیر مجموعه علوم غریبه به حساب میآورند. خود علم نجوم دستهبندیهای فرعی دارد. یکی از شاخههای فرعی نجوم، علم نظم ستارگان و یکی دیگر، علم امور در خلال ستارگان است. شاخههای فرعی دیگری هم دارد.