۱- مقدمه
در آیههای مختلفی از قرآن در مورد خود قرآن، ابعاد قرآن، و نزول قرآن با واژههای مختلف صحبت شده است. این همه تاکید بر خود قرآن در قرآن طبیعتا انسان را نسبت به شناخت ابعاد قرآن و روند نزول قرآن کنجکاو و علاقهمند میکند. اما در طرف مقابل شناخت این مفاهیم به هیچ وجه به راحتی امکانپذیر نیست. مفاهیم متعدد با اسامی مختلف مطرح است که در صورتی که خواننده به آنها آشنا نباشد هر کدام از آیهها در این زمینهها مانند گزارههایی با چندین مجهول هستند که هیچ اطلاعاتی از آنها به دست نمیآید. از روشهای مناسب در برخورد با این مفاهیم، شناخت یک به یک این مفاهیم و سپس پرداختن به مفاهیم جمعی است. در این مقاله به یکی از مفاهیمی مرتبط با ابعاد قرآن به نام کتاب مبین میپردازیم.
به عنوان اشارهای به رابطه قرآن و کتاب مبین میتوان به آیات ۱-۲ سوره یوسف اشاره کرد
[یوسف۱] ص۲۳۵ – الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبینِ
الف، لام، راء. این است آیات کتاب روشنگر.
[یوسف۲] ص۲۳۵ – إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنى عربی نازل کردیم، باشد که بیندیشید.
در این آیهها اشاره شده که این آیات (احتمالا منظور آیههای این سوره) آیههای کتاب مبین است. همچنین در آیههای ۲-۳ سوره دخان در مورد نزول قرآن و کتاب مبین صحبت شده است.
[دخان۲] ص۴۹۶ – وَ الْکِتابِ الْمُبینِ
سوگند به کتاب روشنگر،
[دخان۳] ص۴۹۶ – إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ
[که] ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم، [زیرا] که ما هشداردهنده بودیم.
در این مقاله تلاش شده بر اساس ظاهر قرآن مشخصات کتاب مبین و رابطه آن با قرآن استخراج شود.
۲- نکتهبرداری و استدلالها
با جستجوی ریشه «ب ی ن» در قرآن و استخراج آیههایی که مربوط به کتاب هستند، ۱۲ مجموعه آیه به دست میآید که با ترجمه در ادامه آمده است. در هر کدام از مجموعه آیهها، نکاتی که از آن مجموعه آیه استخراج شده پس از مجموعه آیه آمده است. نکات مربوط به هر آیه با واژههای همان آیه (و نه با ترجمه واژهها) آمده است. برای هرکدام از نکات که مستقیما بازچینی واژههای آیه نیست، سعی شده استدلال آن نکته مطرح شود.
پیش از ورود به مطالعه مجموعه آیهها، بهتر است نکته تنزیهی ذکر شود. در این نکات از یکی نبودن برخی مفاهیم صحبت میشود که کمک میکند با پیشفرضهای کمتری به سراغ آیهها برویم. نکته اول اینکه در ادامه خواهیم دید که کتاب مبین با قرآن متفاوت است. نکته دوم یکی نبودن قرآن عربی با قرآن مکتوبی است که در دست ماست که استدلال آن در ادامه خواهد آمد. نکته سوم این است که در ادامه خواهیم دید که موضوعات مختلفی در کتاب مبین است، توجه به این نکته خوب است که چه بسا خود آن اشیاء با همان شکل اصلی، مثلا شکل مادی، در کتاب مبین قرار ندارد. استدلال این مطلب را هم در ادامه مطرح خواهیم کرد.
مجموعه ۱: مائده۱۵
[مائده۱۵] ص۱۱۰ – یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ
ای اهل کتاب، پیامبر ما به سوی شما آمده است که بسیاری از چیزهایی از کتاب [آسمانی خود] را که پوشیده میداشتید برای شما بیان میکند، و از بسیاری [خطاهای شما] درمیگذرد. قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتابی روشنگر آمده است.
- نکته: رسول الله (ص) کتاب مبین را آوردهاند و در معرض اهل کتاب قرار دادهاند.
مجموعه ۲: انعام۶۹
[انعام۵۹] ص۱۳۴ – وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ
و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى] آن را نمىداند، و آنچه در خشکى و دریاست مىداند، و هیچ برگى فرو نمىافتد مگر [اینکه] آن را مىداند، و هیچ دانهاى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت ]است.
- نکته: همه حبهها در ظلمات ارض و رطب و یابس [در ظلمات ارض] در کتاب مبین هستند.
- نکته: سه بار اشاره به علم خداوند (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها) در کنار قرار داشتن این جزئیات در کتاب مبین مطرح شده. این با همآیی چند بار دیگر هم تکرار شده.
مجموعه ۳: یونس۶۱
[یونس۶۱] ص۲۱۵ – وَ ما تَکُونُ فی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفیضُونَ فیهِ وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ
و در هیچ کاری نباشی و از سوی او [=خدا] هیچ [آیهای] از قرآن نخوانی و هیچ کاری نکنید، مگر اینکه ما بر شما گواه باشیم آنگاه که بدان مبادرت میورزید. و هموزن ذرّهاى، نه در زمین و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نیست، و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن چیزی نیست، مگر اینکه در کتابی روشن [درج شده] است.
- نکته: مثقال ذره در آسمان و زمین و کوچکتر و بزرگتر از آن در کتاب مبین است.
مجموعه ۴: هود۶
[هود۶] ص۲۲۲ – وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبینٍ
و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر [اینکه] روزیش بر عهده خداست، و [او] قرارگاه و محل مُردنش را میداند. همه [اینها] در کتابی روشن [ثبت] است.
- نکته: دابههای در زمین و رزق آنها و مستقر و مستودع همه در کتاب مبین است.
- استدلال: چون قسمت آخر آیه، یعنی « کُلٌّ فی کِتابٍ مُبینٍ» متصل به قبل نیست، پس آن را حداقل برای کل مفاهیم آیه در نظر میگیریم. یعنی میگوییم دابه در زمین و رزق آن نیز شامل « کُلٌّ فی کِتابٍ مُبینٍ» میشود. همچنین از یونس۶۱ هم میتوان استفاده کرد که آنچه در آسمانها و زمین است، منجمله دابه در کتاب مبین است. همچنین رزق انسانها نیز در آسمان است[۱]، که با همین استدلال میتوان همه را در کتاب مبین دانست.
مجموعه ۵: یوسف۱-۲
[یوسف۱] ص۲۳۵ – الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبینِ
الف، لام، راء. این است آیات کتاب روشنگر.
[یوسف۲] ص۲۳۵ – إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم، باشد که بیندیشید.
- نکته: کتاب مبین شامل آیات است.
- نکته: کتاب مبین به صورت قرآن عربی نازل شده.
- استدلال: ضمیر «هُ» در « أَنْزَلْناهُ» به اولین موضوع قبل از آن اشاره میکند که کتاب مبین است.
- نکته: قرآن عربی همان کتاب مبین نیست، بلکه وقتی کتاب مبین نازل میشود، میشود قرآن عربی.
مجموعه ۶: شعرا۲
[شعراء۲] ص۳۶۷ – تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبینِ
این است آیههاى کتاب روشنگر.
- نکته: کتاب مبین شامل آیات است.
مجموعه ۷: نمل۱-۶
[نمل۱] ص۳۷۷ – طس تِلْکَ آیاتُ الْقُرْآنِ وَ کِتابٍ مُبینٍ
طا، سین. این است آیات قرآن و [آیات] کتابى روشنگر،
…
[نمل۶] ص۳۷۷ – وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلیمٍ
و حقاً تو قرآن را از سوى حکیمى دانا دریافت مىدارى.
- نکته: کتاب مبین شامل آیات است.
- نکته: سوره نمل آیاتی هستند که در قرآن و کتاب مبین هستند. از میان این دو، آنچه بر رسول الله (ص) القا شده قرآن است (نمل۶). آنچه بر رسول الله (ص) القا شده کتاب مبین نیست، بلکه قرآن است.
- نکته: اگرچه قرآن نازل شده کتاب مبین است، اما آیههای قرآن و کتاب مبین مشترک هستند. یعنی همان آیههای کتاب مبین نازل شده و به قرآن عربی تبدیل میشود.
مجموعه ۸: نمل۷۴-۷۵
[نمل۷۴] ص۳۸۳ – وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ
و در حقیقت، پروردگار تو آنچه را در سینههایشان نهفته و آنچه را آشکار مىدارند نیک مىداند.
[نمل۷۵] ص۳۸۳ – وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ
و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر اینکه در کتابى روشن [درج] است.
- نکته: غائبههای در آسمان و زمین در کتاب مبین است.
- نکته: علم خداوند همراه با در کتاب مبین بودن غائبههای در أسمان و زمین همراه هم آمده است.
مجموعه ۹: قصص ۲
[قصص۲] ص۳۸۵ – تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبینِ
این است آیات کتاب روشنگر.
- نکته: کتاب مبین شامل آیات است.
مجموعه ۱۰: سبا۱-۳
[سبإ۱] ص۴۲۸ – الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ
سپاس خدایی را که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست، و در آخرت [نیز] سپاس از آنِ اوست، و هم اوست سنجیدهکار آگاه.
[سبإ۲] ص۴۲۸ – یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فیها وَ هُوَ الرَّحیمُ الْغَفُورُ
آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از آن بر میآید و آنچه از آسمان فرو میشود و آنچه در آن بالا میرود [همه را] میداند، و اوست مهربان آمرزنده.
[سبإ۳] ص۴۲۸ – وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لا تَأْتینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ
و کسانی که کافر شدند، گفتند: «رستاخیز برای ما نخواهد آمد.» بگو: «چرا، سوگند به پروردگارم که حتماً برای شما خواهد آمد. [همان] دانای نهان[ها] که هموزن ذرهاى، نه در آسمانها و نه در زمین، از وی پوشیده نیست، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن است مگر اینکه در کتابی روشن [درج شده] است.»
- نکته: مثقال ذره در آسمانها و زمین و کوچکتر و بزرگتر از آن در کتاب مبین است.
- نکته: علم خداوند همزمان با اشاره به در کتاب مبین بودن برخی اشیاء آمده.
- نکته: کتاب مبین در غیب است.
- استدلال: در انتهای سبا۳ خداوند میفرماید هیچ مثقال ذرهای در آسمانها و زمین از او پوشده نیست و کوچکتر و بزرگتر از آن در کتاب مبین است. یعنی هم هر مثقال ذرهای در آسمانها و زمین و هم کوچکتر و بزرگتر از آن در کتاب مبین است.
قبل از آن، در ابتدای سبا۳ خداوند میفرماید کافران میگویند الساعه، هر چیزی که هست و به موضوع الآن ما مرتبط نیست، برای ما نخواهد آمد یا به ما نمیرسد. خداوند به رسول الله (ص) میفرماید که شما بگو عالم غیب الساعه را برای شما میآورد یا به شما میرساند. همان عالم غیبی که هیچ چیز (در محدوده مطروحه) از او پوشیده نیست و همه این چیزها در کتاب مبین است.
توضیح عالم غیب بودن خدا، در زمینه مطرح در این آیه که آوردن الساعه برای کافران است، پوشیده نبودن همه چیز در محدوده مد نظر است و توضیح پوشیده نبودن این اشیاء در کتاب مبین بودن آنهاست. پس خداوند که عالم غیب است با وسیله قراردادن همه اشیاء در آسمانها و زمین در کتاب مبین علم به آنها دارد. به عبارت دیگر خداوند برای علم داشتن خود نسبت به اشیاء در آسمانها و زمین سازوکار و وسیله و واسطهای قرارداده و آن واسطه کتاب مبین است.
حال خداوند که عالم غیب است، یعنی به غیب علم دارد، با قراردادن اشیاء در کتاب مبین به آنها علم دارد، پس این جمله باید بتواند در مقام توضیح نشان بدهد که خداوند علم به آن موضوعات دارد (با واسطه مطرح شده در آیه). پس این کتاب مبین باید در غیب باشد.
به عبارت دیگر توضیح قسمت انتهایی سبا۳ میشود اینکه خداوند الساعه را برای کافران میآورد. به این نشان که خداوند علم به غیب دارد و کتاب مبین در غیب است و همه چیز (در محدوده مد نظر) در کتاب مبین است پس همه این موضوعات کوچک و بزرگ در غیب در علم خداست.
در حاشیه عرض شود که نعوذا بالله این ماجرا محدودیتی برای خداوند نیست، بلکه خداوند خودش این سازوکار را قرارداده و در این آیه دارد به این قسمت از سازوکاری که خودش قرارداده اشاره میکند. و قراردادن سازوکار و نظام به هیچ وجه به معنای محدودیت برای خداوند متعال نیست.
مجموعه ۱۱: زخرف۲-۴
[زخرف۲] ص۴۸۹ – وَ الْکِتابِ الْمُبینِ
سوگند به کتاب روشنگر.
[زخرف۳] ص۴۸۹ – إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنى عربی قرار دادیم، باشد که بیندیشید.
[زخرف۴] ص۴۸۹ – وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ
و همانا که آن در کتاب اصلی [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حکمت است.
- نکته: کتاب مبین با نزول به قرآن عربی تبدیل شده.
- استدلال: خداوند میفرماید ما آن را قرآن عربی «جعل» کردیم. ضمیر آن به اولین مفهوم قبل از آن یعنی کتاب مبین برمیگردد. پس کتاب مبین را خداوند قرآن عربی جعل کرده. واژه جعل در قرآن برای تغییر استفاده شده. یعنی یک موضوعی به صورتی بوده و خداوند با ایجاد تغییری در موضوع اول، میگوید موضوع دوم را جعل کردیم. برای مثال خداوند پس از آنکه قبله مسلمین را تغییر میدهد در بقره۱۴۳ میفرماید
[بقره۱۴۳] ص۲۲ – وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً …
و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم، …
همچنین آیههای ۲تا۴ دخان نیز همین موضوع را تایید میکنند.
- نکته: قرآن عربی در ام الکتاب است.
- نکته: محتویات قرآن عربی (قرآن نازل شده) و کتاب مبین یکی است. هر دو شامل آیات مشترک هستند (نمل۱). اما کتاب مبین شامل برخی آیات است، هنگامی که نازل میشود به صورت قرآن عربی تبدیل (جعل) میشود. یعنی قرآن عربی مجموعه نازل شده آیات کتاب مبین است.
مجموعه ۱۲: دخان۲-۴
[دخان۲] ص۴۹۶ – وَ الْکِتابِ الْمُبینِ
سوگند به کتاب روشنگر،
[دخان۳] ص۴۹۶ – إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ
[که] ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم، [زیرا] که ما هشداردهنده بودیم.
[دخان۴] ص۴۹۶ – فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ
در آن [شب] هر [گونه] کاری [به نحوی] استوار فیصله مییابد.
- نکته: خداوند در شب قدر کتاب مبین را نازل کرده.
- استدلال: در دخان۳ خداوند میفرماید که کتاب مبین را در یک شب نازل کرده. در شبی که همه امور جدا میشوند. با توجه به اینکه همه امور در شب قدر نازل میشوند (قدر۴) و قرآن هم در شب قدر نازل شده (قدر۱)، پس منظور از شب مد نظر (شب مبارک) شب قدر است. یعنی کتاب مبین در شب قدر نازل شده است.
- در حاشیه عرض شود که قرآن حداقل به دو صورت نازل شده است، یک بار به صورت دفعی و در یک شب که آن شب قدر است. در این شب قرآن به قلب رسول الله (ص) نازل شده. و یک بار به صورت تدریجی در طول ۲۳ سال در دنیا.
- نکته: قرآن عربی با قرآن مکتوبی که در دست ماست تفاوت دارد.
- استدلال: آنچه در این آیهها به عنوان قرآن عربی شناخته میشود با قرآن مکتوب متفاوت است. یک استدلال برای این موضوع دوبار نازل شدن قرآن است. قرآن عربی در یک شب بر قبل رسول الله (ص) نازل شده[۲] است. در حالی که این قرآن مکتوبی که در دست ماست در طول زمان نازل شده است. پس این دو با هم متفاوت هستند.
- نکته: خود اشیاء در آسمانها و زمین در کتاب مبین نیستند.
- استدلال: استدلالی برای اینکه خود اشیاء مادی به همین صورت مادی در کتاب مبین نیستند، نازل شدن کتاب مبین بر قلب رسول الله (ص) (شعرا۱۹۴) است. چگونه میتواند اشیاء فیزیکی و هرآنچه در کل آسمانها و زمین است بر قلب رسول الله (ص) نازل بشود؟
اگرچه واژه به کار رفته در آیهها این است که مثلا هر مثقال ذرهای در آسمان در کتاب مبین است، اما باید به کاربردهای این موضوع در قرآن توجه کنیم. یک مثال از همین موضوع نحوه مطرح کردن آیات در کتاب مبین و در قرآن است. خداوند در نمل۱ میفرماید این آیات قرآن و کتاب مبین است. با وجود اینکه این آیات در کتاب مبین بوده و سپس نازل شده به نازله آیات در قرآن تبدیل شده، اما همان آیات است. به همین منوال در مورد بودن همه چیز در آسمانها در کتاب مبین میتوان پیبرد. به عبارت دیگر، همه چیز جنبهای از همه آنچه در آسمانها و زمین است در کتاب مبین است. این جنبه که در کتاب مبین است به قدری با خود آن موضوع هماهنگ است که خداوند میفرماید آن چیز در کتاب مبین است.
۳- جمعبندی
به عنوان جمعبندی نکات بالا میتوان در مورد کتاب مبین گفت:
کتاب مبین مجموعهای از آیات در غیب است. این کتاب شامل [جبنهای از] همه چیز در آسمانها و زمین است. خداوند به واسطه وجود همه چیز در آسمانها و زمین در کتاب مبین علم به همه چیز در آسمانها و زمین دارد. خداوند این کتاب مبین را همراه با آیههای کتاب مبین بر رسول الله (ص) نازل میکند. نازل شده کتاب مبین را خداوند قرآن عربی مینامد.
پس از این نکات
فراوانی باقی مانده که برای شناخت قرآن و نزول قرآن میتوان به آن پرداخت. مراحل
بالاتر از کتاب مبین، مراحل پایینتر از قرآن عربی، نحوه نزول و بسیاری از مقولات
در این رابطه همچنان برای پژوهشهای بعدی باقیمانده است.
[۱] [ذاریات۲۲] ص۵۲۱ – وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ
و روزى شما و آنچه وعده داده شدهاید در آسمان است.
[۲] [شعراء۱۹۲] ص۳۷۵ – وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ
و راستى که این [قرآن] وحى پروردگار جهانیان است.
[شعراء۱۹۳] ص۳۷۵ – نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ
«روح الامین» آن را بر دلت نازل کرد،
[شعراء۱۹۴] ص۳۷۵ – عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ
تا از [جمله] هشداردهندگان باشى؛